مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

در این سایت ترجمه حکایت ها و مقالاتی راجع به سلامتی و ورزش و یا زبان از فرانسه و گاهی انگلیسی آورده می شود . در مواردی اصل متن نیز ارائه می شود تا دانشجویان بتوانند متونی را به صورت ترجمه مقابله ای داشته باشند.

طبقه بندی موضوعی

۱۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۶ ثبت شده است

 یوگا درمانگر چیست

 

یکی از استادان می گوید: یوگا به ما یاد می دهد چگونه از چیزی پرستاری کنیم  که قادربه  تحمل آن نیستیم. مطالعات علمی نشان می دهد یوگا مزایای درمانی بسیاری دارد.

دانیل،61 ساله، سالهاست که با دردهای مزمن مبارزه می کند، او می گوید: یوگا مرا درمان نکرد، اما به من یاد داد بدون اینکه این بیماری مرا از پا در بیاورد چگونه زندگی کنم. دکتر همیوپات مرا به این سو هدایت کرد تا یاد بگیرم چگونه دردهایم را کاهش دهم.من با هاتا یوگا آغاز کردم سپس برنامه های  یوگایی که بر اساس کنترل تنفس کار می کرد، به نام  سودشان کریا، را دنبال کردم. امروز، عملا و بطور عادی از درد کمتر رنج می برم.

 

در واقع، افرادی زیادی به یوگا روی می آورند،  آنها  نیز مانند  دانیل  با مشکلتای در مورد سلامتی خود روبرو هستند، مشکلاتی  که دکترهای آکادمیک نتوانستند جوابگو باشند. با این وجود، یوگا به تنهایی نمی تواند درمان کند. یوگا ،تمرین هزار ساله هندی، هنری است که جسم و روح را متعادل می کند و بینشان پیوند برقرار می کند.  ابزار اصلی او عبارتند از آسانا (پوزیشن)، پرانایاما (تمرینات تنفسی) و دایانا (مدیتیشن).

بهترین پیشگیری

یوگی ایوانگار نقش مهمی در محبوب کردن واشاعه یوگا درمانی دارد. ایده ی آن ساده است: با حفظ و برگرداندن تعادل،  ارگان های بدن قادر خواهند بود خود را تنظیم و ترمیم کنند. به همین دلیل است که یوگا به عنوان بهترین اقدام پیشگیرانه و ابزاری ارزشمند در درمان بسیاری از بیماری ها شهرت دا

طب سنتی هند از هزاران سال پیش یوگا را به طور عملی بکار می برد.  امروزه، بخصوص  از آنجایی که اثربخشی آن ثابت شده برخی از بیمارستان های غربی  از آن به عنوان درمان مکمل استفاده می کنند.

اوایل سال 2016 نشریه ی آلمانی آارزتبلات" International Aerzteblatt " نتیجه  تلفیق یوگا با دیگر درمان ها و تاثیرآن را در درمان اختلالات روانی را منتشر کرد.تعداد 2644 نتایج منتشرشده بین سالهای 1997 تا2014 بدقت مورد بررسی قرار گرفت. ونتیجه؟ به نسبت فقدان پرستاری ، یوگا بر اضطراب، افسردگی و مشکلات خواب تاثیر مثبت دارد. یوگا فراتر از یک فعالیت فیزیکی است ، اما درمان استاندار روان درمانی هم نیست.

 

یوگا بر اختلالات تمرکز فکری کودکان تاثیر مثبت دارد

 

 فرا تحلیلی انجام گرفته در سال  2014  نشان داد یوگا بر اختلالات تمرکزی کودکان نیز تاثیر مثبت دارد.علاوه بر این یوگا بر درد، کمر درد مزمن، برخی از مشکلات قلبی و نیز دیابت نوع 2 تاثیر دارد. یوگا می تواند بر عوارض آسم اثر داشته باشد و زندگی افراد آسمی را بهبود بخشد.تمام نویسندگا ن بر ویژگی های مثبت  آن تاکید دارند: ایمنی نسبتا کامل، نادر بودن منع موارد کاربرد( با توجه به آسیب شناسی از برخی تمرین ها باید اجتناب کرد)، آسان بودن تمرین برای فرد و کم بودن هزینه آن برای فرد و جامعه.

 

با وجود این پتانسیل ها، جامعه پزشکی فرانسه بسیار محتاطانه با یوگا برخورد می کند.  بی تردید این موضوع  در نزد هیپی هایی که معنویت را باورندارند می تواند ناشی از تصویر منسوخ و نادرست اعمال مذهبی به شمار برود. تنوع بسیار تکنیکها هم می تواند نوعی نقص برای یک کاربرد ساده بشمار رود. در واقع بیش از 21 نوع یوگا و تعداد بسیاری حالت و تمرین های تنفسی وجود دارد که ترکیب آنها به بی نهایت می رسد. اما خبر خوب برای کسانی که از آن برای درمان استفاده می کنند: بنابرتحقیق اخیر، مزایای یوگا بر اساس سبک انتخاب شده متفاوت نیست، علاوه بر این سمپوزیم سلامتی و یوگا امسال در فرانسه برگزار خواهد شد.





En quoi le yoga est-il une thérapie ?


«Le yoga enseigne à soigner ce que l’on ne peut endurer, et à endurer ce que l’on ne peut soigner» expliquait un de ses maîtres. Des études scientifiques confirment que le yoga a de nombreux atouts thérapeutiques.

Daniel L., 61 ans, qui se débat depuis des années avec de violentes douleurs inflammatoires chroniques, raconte: «Le yoga ne m’a pas guéri, mais il m’a permis de vivre sans être accablé par la maladie. C’est un médecin homéopathe qui m’a orienté vers un cours pour réduire et mieux appréhender la douleur. J’ai commencé par le Hatha Yoga puis j’ai enchaîné sur un yoga essentiellement basé sur des techniques de respiration contrôlée, le Sudarshan Kriya. Aujourd’hui, en pratiquant régulièrement, je souffre moins.»

De fait, comme Daniel, de nombreuses personnes viennent au yoga pour un problème de santé qui résiste à la médecine classique. Toutefois, le yoga n’est pas en soi une thérapeutique. Cette pratique millénaire indienne est un art bien plus total qui vise à réunir, équilibrer et apaiser le corps et l’esprit. Ses outils principaux sont les asanas (les postures), les pranayamas (les exercices respiratoires) et la dhyana (la méditation).


Une excellente prévention

 

La yoga-thérapie, vulgarisée essentiellement par le yogi Iyengar, en est une émanation. L’idée est simple: en maintenant ou en retrouvant l’équilibre, l’organisme est capable d’autorégulation et d’autoréparation. Voilà pourquoi le yoga a la réputation d’être une excellente pratique de prévention et un précieux adjuvant dans le traitement de nombreuses maladies.

 

Début 2016, la revue allemande Aerzteblatt International a publié une synthèse sur ses effets dans le traitement des troubles mentaux. 2 644 références publiées entre 1997 et 2014 ont été épluchées. Verdict? En comparaison à l’absence de soin, le yoga agit positivement sur l’anxiété, la dépression et les troubles du sommeil. Il surpasse une simple activité physique, mais pas un traitement psychothérapeutique standard.



 

Une autre méta-analyse réalisée en 2014 montre que le yoga agit sur les troubles de l’attention chez l’enfant. Le yoga est également efficace en traitement d’appoint pour les douleurs et lombalgies chroniques, certains problèmes cardiaques ou le diabète de type 2. Et il pourrait réduire les symptômes et améliorer la qualité de vie des asthmatiques. Tous les auteurs insistent sur ses atouts: innocuité quasi totale, rareté des contre-indications (il faut toutefois éviter certaines postures selon sa pathologie), pratique individuelle aisée, faible coût pour le patient et la collectivité.

Toutefois, malgré ce potentiel, le yoga reste discret dans le milieu médical en France. Sans doute souffre-t-il encore de l’image désuète et erronée de pratique religieuse pour hippies en mal de spiritualité. La grande diversité de techniques et de styles joue également en sa défaveur pour une mise en pratique rationalisée. Il existe en effet plus de vingt types de yoga avec une kyrielle de postures, d’exercices respiratoires et de méditation qui se combinent à l’infini. Bonne nouvelle pour les soignants qui s’y intéressent: selon une étude récente, les bienfaits du yoga ne diffèrent pas selon le style choisi. Par ailleurs, un symposium Yoga & Santé sera organisé à Paris dans le courant de l’année.


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۸
شهلا دوستانی

فنجان چای


نان- این راهبی در قرن نوزدهم بود، روزی او پذیرای استاد فلسفه یکی از دانشگاه های آمریکا بود که برای گرفتن اطلاعاتی راجع به  ذن به نزد او آمده بود. زمانی که نان- این در خاموشی چای آماده می کرد، استاد دانشگاه در باره دیدگاه های فلسفی خود حرف می زد. وقتی چای آماده شد، نان-این به آرامی شروع به ریختن نوشیدنی چوشان در فنجان او کرد. مرد همچنان حرف می زد. و نان --این به ریختن چای ادامه می داد تا این که چای لبریز شد با دیدن لبریز شدن چای روی میز و خراب شدن مراسم چای پرفسور مضطرب گفت:" اما فنجان پر شده! ... دیگه جا ندارد!" نان-این به آرامی پاسخ داد:" شما همچون این فنجان هستید، همین حالا هم  مملو از نظریه های فلسفی خودتان هستید،اگر شما خودتان را از این نظریات خالی نکنید، من چگونه می توانم در باره ذن باشما سخن بگویم.




La tasse de thé

 

   Nan-in un maître japonais du XIXème siècle reçut un jour la visite d'un professeur d'université américaine qui désirait s'informer à propos du Zen. Pendant que Nan-In silencieusement préparait du thé, le professeur étalait à loisir ses propres vues philosophiques. Lorsque le thé fut prêt, Nan-In se mit à verser le breuvage brûlant dans la tasse du visiteur, tout doucement. L'homme parlait toujours. Et Nan-In continua de verser le thé jusqueà ce que la tasse déborde. alarmé à la vue du thé qui se répandait sur la table, ruinant la cérémonie du thé, le professeur s'exclama: "Mais al tasse est pleine! ... Elle n'en contiendra pas plus! Tranquillement, Nan-In répondit: "Vous êtes comme cette tasse, déjà plein de vos propre opinions et spéculations. Comment pourrais-je vous parler du Zen, si vous ne commencez pas par vous vider?".









۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ شهریور ۹۶ ، ۰۹:۴۱
شهلا دوستانی

 

روزی خانمی که در انتظار پروازش بود، به فروشگاهی رفت تا کتاب خوبی پیدا کند ، او همراه کتاب یک پاکت بیسکویت هم خرید و نشست مشغول خواندن شد. خوب که غرق خواندن شد، متوجه مردی شد که در کنار اونشسته و آن  وقیح، اگر بشود گفت، از پاکتی که میان آن دو است بیسکویت بر می داشت. خانم تظاهر کرد که متوجه موضوع نیست تا مبادا در جمع رفتار ناخوشایندی از خود بروز ندهد. او کتاب می خواند ، بیسکویت می خورد و حواسش به اعلان پرواز هواپیماها بود، در حالیکه آن دزد   از خوراکی اش بیسکویتها با ولع تمام می خورد. هر چه زمان می گذشت زن عصبانی تر و عصبانی تر می شد. او با خودش فکر می کرد:" اگر اینقدر خوش قلب نبودم، یک سیلی به او می زدم.." هر بار که زن یک بیسکویت بر می داشت مرد بدون ناراحتی از خودش پذیرایی می کرد. تا آنجا که فقط یک بیسکویت ماند، زن با خودش فکر کرد الان مرد می خواهد چه کند. بعد ،مرد با حالتی حاکی از رضایت، وبا لبخندی کمی عصبی، آخرین بیسکویت را برداشت ، نصف کرد یک قسمت را به او  تعارف کرد و قسمت خودش را هم خورد. بیسکویت را از دستش کشید، و با خودش فکر کرد:" درک نمی کنم، این مرد روانی است، دیگر واقعا  از این بی ادبتر نمی تواند باشد، او حتی یک مرسی هم نگفت." وقتی پروازش را اعلان کردند او نفس راحتی کشید. وسایلش را جمع کرد، و بدون حتی یک نگاه به دزد ناسپاس بیسکویتهایش،  رفت تا سوار هواپیما شود. در هواپیما وقتی سر جایش خوب مستقر شد، بدنبال کتابش گشت  که تقریبا بیشتر قسمتهایش را خوانده بود. همانطور که در ساکش جستجو کرد با چشمانی متعجب و خجالت زده متوجه شد بیسکویت هایش آنجا هستند. 



                                                                                                        Les biscuits  

Un jour, une dame qui attendait son vol dans un aérogare, alla dans une boutique pour trouver un bon livre, acheta en même temps un sac de biscuits, puis s'assit pour lire. Bien qu'absorbée dans sa lecture, elle s'aperçut que l'homme à côté d'elle, effronté s'il en fut, prenait un ou deux biscuits dans le sac posé entre eux. Elle fit mine de ne rien voir pour éviter un esclandre fâcheux en public. Elle lisait, mangeait des biscuits et surveillait le départ des avions, tandis que le voleur de biscuits se goinfrait à même ses provisions. De plus en plus agacée à mesure que le temps passait, elle songeait : "Si je n'étais pas si aimable, je le giflerais." Chaque fois qu'elle prenait un biscuit, l'homme sans gêne se servait. Lorsqu'il n'en resta qu'un seul, elle se demanda comment il réagirait. L'air content, il eut un petit rire nerveux, puis il prit le dernier biscuit, le cassa en deux, lui offrit une moitié et mangea sa part. Lui arrachant des mains, elle se dit : "Je n'en reviens pas, cet homme a du culot et ne pourrait pas être plus impoli, vraiment, il ne me dit même pas merci !" Elle ne se rappelait pas avoir été aussi exaspérée. Aussi soupira-t-elle d'aise, lorsque son vol fut annoncé. Rassemblant ses affaires, elle partit prendre son avion, sans même regarder l'ingrat voleur de biscuits. Une fois à bord et confortablement installée, elle chercha son livre qu'elle avait presque terminé. Enfouillant dans son sac, elle fut estomaquée, ses biscuits étaient là, sous ses yeux étonnés.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ شهریور ۹۶ ، ۱۰:۰۳
شهلا دوستانی

سخنرانی در باره قدرت افکار و کلمات مثبت سخن می گفت.

یکی از شرکت کنندگان گفت:

بخاطر گقتن کلمه  خوشبختی، خوشبختی، خوشبختی، من حس خوبی پیدا نمی کنم ، و همینطور بخاطر گفتن بدختی، بدبختی، بدبختی، حس بدی پیدا نمی کنم: اینها کلمات هستند کلمات فقط کلمات هستند بدون قدرت...

سخنران گفت: ساکت شو مرتیکه احمق ، تو قادر به فهم موضوع نیستی!

شرکت کننده خشکش زد، رنگش عوض شد آماده شد که یک پاسخ شدید بدهد: "خودت مرتیکه..."

سخنران دستش را بالا یرد:" خواهش می کنم عذر خواهی مرا بپذیرید. نمی خواستم شما را ناراحت کنم. خواهش می کنم خاضعانه ترین عذر خواهی مرا بپذیرید."

شرکت کننده ساکت شد.

بقیه جمع آهسته با هم نجوا می کردند. جنبشی در سالن ایجاد شد.

سخنران گفت:

شما پاسخ سوالتان را گرفتید:  برخی کلمات در شما خشم را بر انگیخت و برخی آرامش .حالا قدرت کلمات را بهتر درک کردید.





Le pouvoir des mots


Un orateur parle du pouvoir de la pensée positive et des mots.

Un participant lève la main et dit:

“Ce n’est pas parce que je vais dire bonheur, bonheur, bonheur! que je vais me sentir mieux, ni parce que je dis malheur, malheur, malheur! que je me sentirai moins bien: ce ne sont que des mots, les mots sont en eux-mêmes sans pouvoir…”

L’orateur répond:

“Taisez-vous espèce d’idiot, vous êtes incapable de comprendre quoi que ce soit !”

Le participant est comme paralysé, il change de couleur et s’apprête à faire une repartie cinglante: “Vous, espèce de…”

L’orateur lève la main : “Je vous prie de m’excuser. Je ne voulais pas vous blesser. Je vous prie d’accepter mes excuses les plus humbles”

Le participant se calme.

L’assemblée murmure, il y a des mouvements dans la salle.

L’orateur reprend:

“Vous avez la réponse à la question que vous vous posiez : quelques mots ont déclenché chez vous une grande colère. D’autres mots vous ont calmé. Comprenez-vous mieux le pouvoir des mots ?”


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۳ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۵۲
شهلا دوستانی

 

«Tous»یا «tout» دیگر اشتباه نکنیم

 

کدامیک را بکار ببریم « Tous » یا  « tout »؟ این دو کلمه ی هم آوا مکارتر  از آن هستند که به نظر می آیند. چگونه این دو را با هم اشتباه نکنیم ؟ فیگارو این مطلب را برای شما روشن می کند.

{به این جملات توجه کنید}:

«Ils sont tous absents»,همه ی آنها غایب هستند          

«c'est le tout premier»,این برای اولین بار است         

«Je ne t'ai pas tout dit»…من همه چیز را به تو نگفتم     

بد اقبال کسی که در استفاده درست از این دو کلمه «tous»  و «tout»  به اشتباه بیافتد. اما اگر کسی قوانین گرامری این دو لغت را بداند تمیز آنها از هم  و کاربرد درست آنها برایش آسان خواهد بود.

 ● «Tout»

این کلمه وقتی در مقابل صفت، قید یا عبارت قیدی قرار بگیرد قید است . وقتی این کلمه جایگزین "کاملا، به طور کلی و یا کلا" " complètement, entièrement, tout à fait "  می شود باید احتیاط کرد. ظاهر قید«Tout» ثابت است. و به همین خاطر در هنگامی که برای مونث بکار می رود "e" نمی گیرد لذا  کسی نمی گوید: «elle est toute étonnée» و می گویند:

Elle est tout étonné                                          او کاملا متعجب است    

اگر صفت مونثی که در پی آن می آید با یک حرف بیصدا یا «h» اسپیره شروع شود ، آنگاه این  قید با صفت مطابقت می کند {و در انتهایش  "e" می گیرد} مانند:

 

Elle est toute belle                                                                  او کاملا زیبا است                  

Elle est toute hérissée                                                 او کاملا برافروخته بود          

وقتی«Tout» با یک عامل تعیین کننده "[1] déterminant " یا نام و یا ضمیر می آید می تواند صفت یا عامل تعیین کننده شود. در این صورت این کلمه با جنس و تعداد مطابقت پیدا می کند.در مثال زیر همراه یک  تعیین کننده آمده:

من به او همه ی افکارم را خواهم گفت                                                   «Je lui dirai toute ma pensée»

در مثال زیر همراه یک نام آمده است:

«En toute situation, tu peux m'appeler»                     . در هر موقعیتی، می توانی با من تماس بگیری.    

«Tout» در برخی از اصطلاحات با جنسیت و تعداد تطابق پیدا می کند مانند:

A tous égards                                            در همه ی جهات       

À toutes jambes                                           با سرعت تمام       

در مثال زیر  همراه یک ضمیر آمده است:

Nous sympathiserons avec tous ceux qui le veulent

ما با همه ی کسانی که آنرا بخواهند همدردی می کنیم {  با ضمیر تطابق یافته است}.

و بالاخره«Tout» "همه" می تواند جایگاه ضمیر را هم بگیرد.اگر ضمیر مفرد باشد «Tout» در مورد جنسیت بدون تغییر می ماند زیرا مرجع ضمیر ندارد.مثال:

Tout ce qu'il m'a dit m'a fait très plaisir                  همه ی آنچه را که به من گفت برایم لذت بخش بود    

Je voudrais tout manger                                                          می خواهم همه را بخورم                                                                                                                                     .

بر عکس اگر جمع باشد، به واسطه جنسیت و یا مرجع ضمیر تغییر می کند. مثال:

Il a discuté avec Lola, Laurie et Julia. Toutes ont voulu le revoir

او با لولا، لوری و جولیا بحث کرد، همه آنها می خواستند او را ببینند.

Camille ne peut pas aller à ses rendez-vous. Elle doit tous les annuler.

کامیلی نمی توانست سر قرارهایش برود. او باید همه ی آنها را لغو کند.

·        پس چه وقت واژه سرکش «tous» بکار می رود؟

ما وقتی «tous» "همه" را می نویسیم که پس از یک واژه جمع بیاید یا هنگامیکه مرجع ضمیرش یک واژه جمع باشد. مثال:

Il a vu tous ses films. Ils sont tous géniaux

او همه ی فیلم ها را دید. همه ی آنها جدید بودند.

 

زیاد پیچیده نیست! «Tous» "همه" اشاره به چند واحد دارد. پس می تواند نماینده چند گروه انسان، حیوان و یا شی باشد.

·        ویژگی ظریف «touts»:

«touts»"همه چیز" معنای "چند مجموعه" را به خود می گیرد. «tout» مفهوم  یک کل  را می دهد، ولی می توان چند مجموعه نیز داشت، در این صورت آن را به صورت جمع می نویسیم«touts». اثبات این مطلب را ژولرومن با این مثال می آورد:

«(Il) avait envie de penser à lui-même et à son existence comme à des touts.»

" او می خواست به خودش و وجودش بعنوان یک کل {کلی که از چند مجموعه تشکیل شده} فکر کند.



«Tous», «tout» : ne faites plus la faute !

ORTHOGRAPHE - « Tous » ou « tout » ? Ces deux homonymes sont bien plus sournois qu'il n'y paraît. Comment ne plus se tromper ? Le Figaro vous éclaire.

«Ils sont tous absents», «c'est le tout premier», «je ne t'ai pas tout dit»… Malheureux sont ceux qui confondent le bon usage de «tous» et de «tout». Il est pourtant aisé de les différencier et de bien en user… Si l'on connaît leurs règles grammaticale.

«Tout»

«Tout» est adverbe lorsqu'il se place devant un adjectif, un adverbe ou une locution adverbiale. S'il peut être remplacé par «complètement, entièrement, tout à fait», prudence! L'adverbe «tout» restera invariable. Ainsi, on ne dira pas «elle est toute étonnée» mais bien «elle est tout étonnée». Or, si l'adjectif féminin qui suit commence par une consonne ou un «h» aspiré, l'accord se fait. Exemple: «Elle est toute belle», «Elle est toute hérissée.»

«Tout» peut aussi, lorsqu'il se rapporte à un déterminant, un nom ou un pronom, être adjectif ou déterminant. Dans ces cas-là, il s'accorde en genre et en nombre.

Exemple avec un autre déterminant: «Je lui dirai toute ma pensée».

Exemple avec un nom: «En toute situation, tu peux m'appeler».

«Tout» sera au pluriel devant un nom dans quelques cas d'expressions figées, exemple: «A tous égards», «à toutes jambes».

 

Exemple avec un pronom: «Nous sympathiserons avec tous ceux qui le veulent».

«Tout» peut enfin occuper le poste de pronom. S'il est au singulier, «tout» restera invariable en genre car il n'a pas d'antécédent. Exemple: «Tout ce qu'il m'a dit m'a fait très plaisir», «je voudrais tout manger». S'il est au pluriel en revanche, il variera en genre avec son antécédent.

Quelques exemples: «Il a discuté avec Lola, Laurie et Julia. Toutes ont voulu le revoir», «Camille ne peut pas aller à ses rendez-vous. Elle doit tous les annuler».

Alors quand diable employer «tous»?

On écrira «tous» s'il est suivi d'un pluriel ou lorsque son antécédent exprime une pluralité. Exemple: «Il a vu tous ses films. Ils sont tous géniaux». Ce n'est pas plus compliqué! «Tous» se réfère à plusieurs unités. Il peut alors représenter un groupe de personnes, d'animaux ou de choses.

● Une petite particularité: «touts»

«Touts» prend le sens de «plusieurs ensembles». Un «tout» étant un ensemble, il  peut donc y avoir plusieurs ensembles. On écrira alors des «touts»! La preuve avec Jules Romains: «(Il) avait envie de penser à lui-même et à son existence comme à des touts.»



[1]  حرف تعریفی است که به نوعی کلمه بعد از خودر مشخص می کند مانند:un , une, du, de la ,ma, ta ,ce, cette ,quel, quelle, autre, certain   و غیره

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ شهریور ۹۶ ، ۰۸:۲۷
شهلا دوستانی