تردید چیزی جز چین و چروک نیست؛ در اولین جوانی (اثری)از آن نیست[1] . {از دیدگاه هوگو انسان دو جوانی را پشت سر می گذراند ایشان چهل سالگی را پیری جوانی می نامد، پنجاه سالگی دومین جوانی است منتها جوانی دوران پیری}
ابله ، احمقی است که تکبردر سرتاسر شعور او دیده می شود[2].
نگویید مردن. بگویید: تولد. باور داشته باشید[3].
مرگ پایان نیست ، مرگ صبحی است متعالی [4].
عالم می داند که نمی داند[5].
کلمات رهگذران اسرار آمیز روح هستند[6].
وقتی مردم هوشمند شوند، آنگاه فقط مردم فرمانروا خواهند بود[7].
انفاق کنید، ای ثروتمندان! صدقه خواهر عبادت است[8].
ما همگی در یک جا از خواب بیدار می شویم؛ همه در این دنیا شروع می کنیم و همه چیز در جای دیگر پایان می یابد[9].
ما فضایل را ازدور می بینیم و اشتباهانت را از نزدیک[10].
[1] “Les soupçons ne sont autre chose que des rides ; la première jeunesse n'en a pas.”
[2] “Un sot est un imbécile dont on voit l'orgueil à travers les trous de son intelligence.”
[3] “Ne dites pas : mourir. Dites : naître. Croyez.”
[4] “Mourir n'est pas finir, c'est le matin suprême.”
[5] “Le savant sait qu'il ignore.”
[6] “Les mots sont les passants mystérieux de l'âme.”
[7] “Quand le peuple sera intelligent, alors seulement le peuple sera souverain.”
[8] “Donnez, riches ! L'aumône est soeur de la prière.”
[9] “Nous nous réveillons tous au même endroit du rêve ; Tout commence en ce monde, et tout finit ailleurs.”
[10] “On voit les qualités de loin et les défauts de près.”