مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

در این سایت ترجمه حکایت ها و مقالاتی راجع به سلامتی و ورزش و یا زبان از فرانسه و گاهی انگلیسی آورده می شود . در مواردی اصل متن نیز ارائه می شود تا دانشجویان بتوانند متونی را به صورت ترجمه مقابله ای داشته باشند.

طبقه بندی موضوعی

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Quelle chance» ثبت شده است

 

 

روزی روزگاری مرد فقری در کشور قدیم روسیه  زندگی می کرد، همسرش فوت کرده بود و او  فقط یک پسر داشت.

روزی، اسبش گم شد. تمام همسگایانش برایش  دلسوزی کردند و گفتند چه اتفاق ناراحت کننده ای ! مرد جواب می داد:" شاید بله شاید هم نه".

سه روز بعد، اسبش با سه اسب وحشی دیگر برگشت. همسایگان به حال او قبطه خوردند و گفتند :" چه شانسی تو داری !" مرد در پاسخ آن گفت:" شاید بله، شاید هم نه".

پسرش در حالیکه تلاش می کرد سوار یکی از اسبهای وحشی شود، افتاد و یکی از پاهایش شکست.همسایگان گفتند: " چه بد شانسی!" و مرد روستای دوباره پاسخ داد:" شاید بله شاید هم نه".  

سه روز بعد، ماموران تزار آمدند تا تمام جوانانی که قادرند در ارتش خدمت کنند با خود ببرند و پسر مرد روستایی به خدمت گرفته نشد. همسایگان به پیرمرد گفتند:" چه شانسی تو داری!"

ما فقط  یک طرف کوچک حقایق خود را می بینیم. کی می داند  عاقبت اتفاقی که برایمان افتاده چیست.




 Peut-être que oui, peut-être que non


Il était une fois un modeste paysan de la vieille Russie. Il était veuf et n'avait qu'un fils.

Un jour, son cheval disparut. Tous ses voisins le plaignirent, en disant qu'une bien triste chose était arrivée. "Peut-être que oui, peut-être que non", répondit-il.

 

Trois jours plus tard, son cheval revint accompagné de trois chevaux sauvages. Les voisins l'envièrent et lui affirmèrent: "Quelle chance tu as !". A quoi il répondit : "Peut-être que oui, peut-être que non".

Son fils tenta de monter l'un des chevaux sauvages, tomba et se cassa une jambe. Les voisins dirent : "Quelle guigne !" - "Peut-être que oui, peut-être que non", répondit une nouvelle fois le paysan.

Trois jours plus tard, les huissiers du tsar vinrent chercher tous les jeunes hommes valides pour les enrôler dans l'armée, et le fils du paysan ne fut pas enrôlé. "Quelle chance tu as !" déclarèrent les voisins au vieux paysan.

Nous ne voyons qu'un tout petit bout de notre réalité. Qui sait à quoi peuvent être utiles les expériences que nous vivons !

Sagesse de LAO-TSEU

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۶ ، ۱۷:۱۸
شهلا دوستانی