آیا با اجبار خود به لبخند زدن شادتر می شویم

 

 

 

 

محققان می گویند لبخند زدن مردم را شادتر می کند همانگونه که چهره خشمگین  با  گرفته داشتن افراد را ناراحت و خشمگین میکند.

 

 

 آیا با اجبار خود به لبخند زدن شادتر می شویم

 

 

ارتباط بین حالت چهره و وضعیت روحی موضوعی است که بین روانشناسان مطرح است . و امروزه  بنظر می رسد  دو تحقیق جداگانه این موضوع را تائید می کند. آیا ظاهر خندان  باعث زندگی شادتر می شود؟ نه همیشه...

 

 

ما از کودکی اطرافیان خود و تا حدودی احساس آنها را بر اساس حالت چهره تشخیص می دهیم. زیرا وقتی کسی خوشحال است طبیعتا لبخند می زند. ولی آیا برعکس این موضوع حقیقت دارد؟ یعنی آیا لبخند زدن می تواند بر احساس ما تاثیر گذار باشد؟ این مسائلی است که محققان در باره آن تحقیق می کنند.

 

 

یاد آور می شوم در سال 1988  آزمایشی- که از آن موقع بسیار معروف شد- نشان داد عمل لبخند زدن تاثیر خاصی بر خلق و خوی ما دارد . اما در 2017 بیش از هفده گروه تلاش کردند همین نتیجه را بدست بیاورند . ولی موفق نشدند.

 

 

بهر جهت  گروهی از دانشگاه تگزاس و دانشگاه تنسی ( امریکا ) در یک متا انالیز داده های 50 سال در 138 تحقیق که بر روی 11000 نفر در سراسر دنیا  انجام گرفته بود را گرد آوری کردند تا ارتباط بین بدن و احساسات را پیدا کنند. نتیجه متا انالیز: حالت چهره به نوعی در احساسات باز خورد دارد. به عبارتی ، لبخند داشتن کمی ما را شاد می کند و به همین ترتیب سگرمه های تو هم رفته قدری احساس خشم در ما ایجاد می کند. 

 

 

موقع لبخند اجباری توجه داشته باشید

 

 

خلاصه اینکه اینکار بهر حال  برای بهبود خلق و خوی مفید است . هر چند دانشمندان تاثیرات ضعیفی از اینکار بر احساسات مشاهده کردند. و در جای دیگری ، در دانشگاه تنسی تحقیقاتی در این مورد انجام گرفت که به تاثیر زیانبار لبخند اجباری اشاره دارد.

 

 

به عنوان مثال، در غذا خوری ها، کارکنان گاهی مجبورند در مقابل مشتری ها لبخند بزنند. محققان این نمایش مثبت احساسات {گارسن ها} را به مصرف زیاد الکل آنها در پایان روز در ارتباط می دانند. گویی که، آنها با پنهان کردن احساسات منفی خود در طول روز به انتهای  محدودیتها ی مهارت خود در کنترل بر خود می رسند و هنگام شب حس می کنند دیگر  نمی توانند  با تمایل خود در مصرف الکل مقابله کنند.

 

 

 

 

 

لبخند داشتن  در طول روز می تواند خسته کننده باشد

 

 

توضیح الیشیا گراندی، روانشناس، در این مورد: " لبخند داشتن در چهار چوب کار بسیار مثبت بنظر می رسد، اما انجام اینکار در طول روز کم وبیش خسته کننده است."

 

 

 

 

 

 

 

 

به ویژه وقتی موضوع مربوط به  جوانان بی تجربه در کارهای دشوار است. در عوض، پرستاران کسانی هستند که می توانند راحتتر لبخند بزنند زیرا با این کار بین خود و بیمار ارتباط برقرار می کنند.

 

 

www.futura-sciences.com/sante/actualites/medecine-forcer-sourire-rend-il-plus-heureux-40486/

 

 

 

 

Des chercheurs avancent que sourire rend les gens plus heureux, tout comme prendre un air renfrogné les met en colère ou froncer les sourcils les attriste. ©

 

 

Se forcer à sourire rend-il plus heureux ?

 

 

Le lien entre expression faciale et état d'esprit fait débat dans le milieu de la psychologie. Pourtant

 

 

aujourd'hui, deux études distinctes semblent vouloir le confirmer. Afficher un sourire permettrait donc de vivre plus heureux ? Pas toujours...

 

 

Depuis notre plus jeune âge, nous apprenons à identifier les expressions sur les visages de ceux qui nous entourent afin d'en savoir un peu plus sur ce qu'ils ressentent. Car lorsque quelqu'un est heureux, il sourit naturellement. Mais l'inverse est-il vrai ? Nos expressions faciales peuvent-elles influer sur nos émotions ? C'est la question que se sont posée des chercheurs.

 

 

Rappelons qu'en 1988, une expérience -- devenue depuis célèbre -- avait montré que le fait de sourire avait une influence certaine sur notre humeur. Mais en 2016, pas moins de 17 équipes ont cherché à reproduire ces résultats. Sans succès.

 

 

 

Alors une équipe de l'université du Texas et de l'université du Tennessee (États-Unis) a compilé, dans une méta-analyse, près de 50 ans de données -- soit 138 études sur plus de 11.000 participants dans le monde entier -- pour éclairer les liens entre notre corps et nos ressentis. Leur conclusion : il existe bien une sorte de rétroaction faciale. En d'autres mots, sourire nous rend un peu plus heureux. Mais prendre une mine renfrognée fait également ressortir notre colère.

 

 

 

Attention aux sourires forcés

 

 

Une conclusion qu'il est toutefois bon de tempérer. Car les effets observés par les chercheurs restent faibles. Et une autre étude, menée celle-là par des chercheurs de l'université de Pennsylvanie (États-Unis) pointe du doigt un effet délétère du sourire forcé.

 

 

 

Dans la restauration, par exemple, les employés sont parfois contraints de sourire face à leurs clients. Affichant ainsi un semblant d'émotion positive que les chercheurs ont relié à une consommation excessive d’alcool en fin de journée. Un peu comme si, en dissimulant leurs émotions négatives dans la journée, ces employés avaient atteint les limites de leurs capacités de maîtrise de soi et se trouvaient, le soir venu, incapables de trouver la force de résister à la tentation de l'alcool.

 

 

Sourire à longueur de journée peut être fatigant.

 

 

« Sourire dans le cadre du travail peut sembler très positif, mais le faire de manière plus ou moins contrainte, tout au long d'une journée, peut se révéler fatigant », explique Alicia Grandey, psychologue.

 

 

 

D'autant plus lorsque l'on parle de personnes jeunes et inexpérimentées et qui occupent des emplois peu gratifiants. Les infirmières, en revanche, sont de celles qui peuvent forcer leur sourire sans avoir trop à en souffrir car elles créent ainsi du lien avec leur patient.

 

 

ww.futura-sciences.com/sante/actualites/medecine-forcer-sourire-rend-il-plus-heureux-40486/

دلسرد

من دلسرد نمی شوم 

چون تلاشهای ناموفق پشت سر

قدمهای رو به جلو را می سازد. 

چرا باید دست از غر زدن برداریم؟

چرا غر می زنیم؟ این رفتار را همه بخوبی می شناسیم. خود من اینکار را بصورت "حرفه ای " انجام می دادم! چند بار غر زدنهای موجه و یا غیر موجه دیگران را شنیده ایم؟  چند بار شنیده ایم که {می گویند} چقدر زندگی  سخت است ، چقدر دشوار است که هر روز برای مبارزه با تمام بدبختی هایمان بیرون بیاییم... {آنهم} بخاطر "دیگران".

"غر زدن از طرف هر کس که باشد پذیرفتنی نیست. اینکار ناخوداگاه همیشه تاثیر منفی دارد. وقتی غر می زنید، شما از خود یک قربانی می سازید . یا موقعیت را ترک کنید و یا آن را بپذیرید. غیر از این دو کار ، حماقت است." – Eckhart Tolle-

 

در عصر کنونی بی شک ، غر زدن مادر مشکلات روحی است. هیچ تردیدی نیست ترک چنین روشی و تمرکز بر زمان حال و تمرکز بر نفسی که به سادگی می کشیم و شادی ، باعث بیشتر و بیشتر شدن حس خوب در آدم می شود.

ما در زمانه ای زندگی می کنیم که هر چه وسایل آسایش مردم  بیشتر می شود ، کمتر خوشحال می شوند. موضوع مصرف کنندگان داروهای ضد افسردگی و دیگر  خواب آور ها بسیار مهم است. افراد وابسته  به مواد مختلف، بسیار زیادند.  من در این مورد تحقیق کرده ام. ما عادت به بیشتر کردن نیازها و ساختن تراژدی  از آنها را داریم  زیرا این از ملحقات، این اختراعات  است این نیازهای  غیر حیاتی از ابتدا تا انتها  فقط رضایت لحظه ای ایجاد می کنند: این جامعه "دوپامین" است.  دانش عصب شناسی و شناخت ما در مورد عملکررد مغز به روشنی نشان می دهد که تغییر ممکن است . همه امکان انتخاب دارند.

افراد شاکی چگونه اند؟

آنها همه چیز را از دیدگاه منفی می بینند و منابع آنها برای استفاده از  یک عینک دودی با شیشه هایی که همه چیز را بد فرم نشان می دهد تمام شدنی نیست . این کارت ویزیت جهانی آنهاست ، شاید کارت شما هم باشد.

کسانی که مرتب غر می زنند، اگر چیزی را نداشته باشند آرزوی داشتنش را می کنند و وقتی آن را بدست آوردند چیز دیگری  را آرزو می کنند.  هر چند وضعیت زندگی آنها خوب باشد و یا موفقیتهای مهمی را بدست آورده باشند، هرگز از چیزی راضی نیستند. آنها  کسانی هستند  که دوست دارند این عبارت را زیاد بکار ببرند:" بله، اما..." و نهایتا این روش آنها مانع از لذت بردن آنها  از هر چه هست می شود و نیز باعث  ناراحت کردن  اطرافیان نسبت به خود می شوند؛ آنها با سم خود بشریت را مسموم می کنند. کسانی که به آنها از نظر عاطفی وابسته هستند این موضوع را بخوبی درک می کنند... من هم به این موضوع خوب آگاهم.

آنها به دنبال راه حل نیستند یا تظاهر می کنند که به دنبال حل مشکل هستند.. سرزنش کردن، انتقاد کردن  خیلی آسانتر است. آنها درباره  آنچه رخ نداده  غلو می کنند گویی که برای تغییر رویدادها  به دنبال راه حل هستند.

 در جستجوی راه حل بودن  به این معناست که دیگر فرد قربانی نیست و باید برای آنچه می خواهد بجنگد و اینکار نیاز به تلاش دارد چیزی که بسیاری از مردم  نمی خواهند. بعنوان مثال ممکن است در یک رابطه مسموم ،جستجو برای راه حل  به سادگی بسمت سو استفاده از دیگری  برود . این روش غلط است اما وجود دارد.

آنها بد دیگران را می گویند و انتقاد می کنند: افراد غرغرو عموما از دیگران و یا از وضع زندگی خودشان شاکی هستند، ولی شکایت آنها به خودشان و کاستی های خودشان بر می گردد. یخاطر بسپاریم با انتقاد از دیگران در واقع داریم از کاستی های خود انتقاد می کنیم.

مشکل در انتقاد  و یا مسئله ای که برایشان پیش آمده نیست، نه، مشکل در خود آنهاست، زیرا آنها عموما ارزش و منزلت امورزیبای زندگی  و چیزهای زیبایی که دیگران برای آنان به ارمغان می آورند را نمی دانند. تمام توجه آنان معطوف مسائلی است که منفی تلقی می شود و قادر نیستند جنبه های مثبت را ببینند.

آنها نمی پذیرند که تغییر امکان پذیر است. پذیرش ، در زندگی این گروه از مردم جایی ندارد.آنها هیچ چیز،  بجز آنچه که خود می خواهند را تحمل نمی کنند. و با خود فکر می کنند : این قابل تحمل نیست، اینکه جهان اینجوری پیش می رود مصیبت بار است !  ولی روش عملکرد من این نیست  ، و می توانم ادعا کنم  به محض اینکه تصمیم به تغییر دادن می گیرم دیگر عملکرد  عالم را به همان طریق اول  نمی بینم {همه چیز تغییر می کند}. و اضافه می کنم  همانگونه که شاید در ویدئوها و یا مقالات من دیده باشید ؛ تغییر در برخی از رفتارها باعث تغییر سطح انرژی و تغییر درمحیط اطراف می شود  و درک شما را هم نیز از جهان اطرافتان تغییر می دهد. من از همه کسانی که آن را در زندگی تجربه نکرده اند دعوت می کنم  این روش را تجربه کنند.

با آن روش واینگونه فکر کردن { مدام شاکی بودن} مشکلات بغرنج تر می شود و مسلما اینکار مانع یافتن راه حل و نیز باعث افزایش اضطراب می شود و مشکل مهمی در غدد درون ریز بدن پیدا می شود   و عملکرد بدن را مختل می کند.

برای اجتناب از غرغر کردن چه باید کرد

1.     دست از قضاوت بردارید: شما بهیچوجه قاضی برای هیچ چیز و هیچ کس نیستید، بنابراین هوشمندانه ترین و عاقلانه ترین اینست که وقت و بیوقت غر نزنید و خود را با شرایط سازگار کنید. وقتی از چیزی و یا از  کسی انتقاد می کنید در واقع دارید خود را قضاوت می کنید . خوب فکر کنید ودر آیینه خود را نگاه کنید، این کاریست که همچنان برای شما ناخوشایند است.

2.     از افکار منفی دست بردارید

کلمات حاصل افکار منفی ما و آنچه به خود می گویی هستند. افکار ما تبدیل به خود واقعی ما در آینده خواهند شد. اگر  ما مبارزه با  افکار منفی و غیر منطقی را یاد بگیریم ، به سختی در دام  حس قربانی شدن و گله و شکایت می افتیم . تمرین های خودانگیزشی با روندی متفاوت و خلق جملات ومثبت و تکرار چندین باره ی آنها در روز روش کار امدی برای تغییر است. انجام این کار برای آغاز به تغییر بسیار خوب است.

3.     بر افکار مثبت تمرکز کنیم

 هر چیزی یک جنبه مثبت در خود دارد ، همه چیز ففقط یک نوع اطلاع است. با تلاشی آگاهانه و شمارش اتفاقات خوب زندگی خود متوجه خواهید شد چه چیزهای زیبا و دلنشینی دارید که هرگز به آن فکر نکرده بودید. از زاویه ی دیگر نگاه کنید. رنگ شیشه عینک خود را تغییر دهید و این عینک بد فرم نشاندهنده  را اصلاح کنید . تغییر ، تغییر خودتان، همیشه از خودتان و نه از خارج خود آغاز کنید.

و حالا شما، آیا هنوز به سادگی قضاوت می کنید؟ هنوز هم در خود به همان شکل قبل و به خصوص نسبت به دنیا حس تنفر دارید؟ این رفتارها آینه وجود خودتان است!

Pourquoi est-il important d’arrêter de se plaindre ?

Publié par François Fortin

Pourquoi se plaindre ? Tout le monde connait ce comportement comme témoin. J’ai moi-même pratiqué l’exercice en vrai « professionnel »! Combien de fois avons-nous dû écouter certaines personnes se plaindre, avec ou sans raison, et écouter à quel point leur vie est difficile, comme il est compliqué de sortir chaque jour pour lutter et toute la malchance qu’ils ont eue….. à cause des « autres».

 

« Se plaindre est toujours la non-acceptation de ce qui est. Il porte toujours une charge négative inconsciente. Lorsque vous vous plaignez, vous faites de vous une victime. Quittez la situation ou acceptez-là. Tout le reste est folie. »

– Eckhart Tolle

Se plaindre est, sans aucun doute, la mère des problèmes émotionnels contemporains. Il ne fait aucun doute que de stopper ce type de stratégies en se focalisant sur l’instant présent, en prenant vraiment conscience du bonheur de simplement respirer, de plus en plus de personnes pourraient se sentir de mieux en mieux, facilement.

 

Nous vivons à une époque dans laquelle plus les gens ont de choses et de facilités, moins ils sont heureux. La consommation d’antidépresseurs et autre somnifères est scandaleusement importante; les dépendances diverses sont bien trop fréquentes. J’en ai été un témoin actif. Nous nous sommes habitués à avoir besoin de toujours plus et d’en faire tout un drame lorsque cette nécessité, cette invention, de besoins non vitaux inventés de toutes pièces, ne produit qu’une satisfaction éphémère: c’est la société « dopamine ». Les neurosciences et les connaissances que nous avons du fonctionnement du cerveau démontrent clairement que changer est possible. C’est un choix dont chacun dispose.

 

 

Comment sont les personnes râleuses ?

Elles voient toutes les choses de façon négative et disposent de ressources intarissables pour utiliser une paire de lunettes de couleurs sombres avec verre déformant. C’est leur carte du monde, peut-être la vôtre.

 

Les personnes qui se plaignent ne sont jamais satisfaites de rien. Elles désirent quelque chose, se plaignent si elles ne l’obtiennent pas, et lorsqu’elles l’obtiennent, elles se plaignent de nouveau. Que la situation qu’elles vivent soit positive ou qu’elles aient vécu de grandes réussites personnelles ou professionnelles; le « Oui, mais… » est très utilisé par celles et ceux qui aiment à se plaindre! Au final, cette attitude les empêche de profiter de quoi que ce soit et les rend aigries envers elles-mêmes et envahissent l’humanité avec leur toxicité. Les personnes dépendantes affectives dans leurs relations connaissent très bien le sujet… je connais très bien le sujet.

 

Elles ne cherchent pas de solutions ou font semblant de les rechercher : Il est bien plus facile de déblatérer, de critiquer ou de dilapider sur ce qui ne s’est pas passé comme on l’aurait voulu que de chercher des solutions pour changer ce qui est rattrapable. Chercher des solutions aux problèmes implique d’arrêter de tomber dans la victimisation et de commencer à se battre pour ce que l’on veut, ce qui requiert un effort que de nombreuses personnes ne sont pas disposées à faire. Encore une fois par exemple dans une relation sentimentale toxique, la recherche de solution peut être simplement un moyen de manipuler. C’est pervers, mais ça existe.

 

Elles cancanent et critiquent : Les personnes râleuses sont, en général, critiques envers les autres et envers les circonstances de leur vie, ce qui est dû à leur propre malheur et leurs propres carences. Rappelons-nous qu’en critiquant les autres, nous critiquons en réalité nos propres défauts.

Le problème ne réside pas dans la critique ou dans ce qui leur est arrivé, non, mais en elles-mêmes, car elles ne savent pas apprécier ni valoriser les belles choses de la vie en général et les belles choses que les autres leur apportent. Leur attention est totalement centrée sur ce que ces personnes considèrent comme négatif et elles sont donc incapables de voir le côté positif de toute chose.

Elles n’acceptent pas d’entendre que changer est possible : Pour ce genre de personnes, l’acceptation ne fait pas partie de leur vie. Elles ne peuvent pas tolérer que les choses ne se déroulent pas comme elles le souhaitent et se disent qu’il est insupportable, intolérable et désastreux que le monde fonctionne de la sorte ! J’ai fonctionné ainsi et je peux affirmer que dès que j’ai décidé de changer, je n’ai plus perçu le monde de la même manière. J’ajoute comme vous l’avez peut-être vu dans une de mes vidéos ou l’un de mes articles, que modifier certains comportements modifie votre signature énergétique et votre environnement se transforme également, comme la perception du monde qui vous entoure. C’est une expérience que j’invite à vivre à tous ceux qui ne l’ont pas encore vécu.

Raisonner de cette façon empire leurs problèmes et les empêche, évidemment, de trouver des solutions, ce qui engendrera une grande anxiété et une souffrance importante ressentie dans le corps avec un système endocrinien qui va être dysfonctionnel.

Que faire pour arrêter de se plaindre ?

Stop au jugement :

vous n’êtes le juge de rien du tout, ni de personne, alors le plus intelligent et sensé et de ne rien dire de temps en temps et de s’adapter aux circonstances. Quand vous jugez quelque chose ou quelqu’un, c’est vous-même que vous jugez. Cherchez bien, en vous observant dans un miroir… ce qui est encore inconfortable chez vous…

« Je m’aime et me respecte totalement et complètement » : Cette phrase utilisée en EFT prend tout son sens. L’acceptation est une soin coloré puissant qui permet d’obtenir la paix intérieure et plus de bonheur. Si nous nous rendons compte qu’il y a de nombreuses situations, personnes ou événements sur lesquels nous n’avons aucun pouvoir ou contrôle, nous apprendrons à réduire nos attentes et accepter les choses comme elles viennent.

Stop aux pensées négatives :

les mots sont le produit de nos pensées, de ce que nous nous disons à nous-mêmes. Nos pensées seront notre réalité future. Si nous savons combattre les idées négatives et irrationnelles, il sera très difficile de tomber dans la victimisation, les critiques et la plainte continue. Les exercices d’automotivation par une routine différente et la création de phrases positives à répéter plusieurs fois par jour et un outil efficace pour changer. Faire comme si est excellent pour amorcer le changement.

Focus sur le positif :

toute chose a un côté positif, tout n’est qu’information. Si vous faites un effort conscient et que vous commencez à énumérer tout le positif qu’il y a dans votre vie, vous vous rendrez compte qu’il y a plus de choses belles et agréables que vous ne le pensiez. Observez les choses sous un autre angle, changez la couleur et la correction de vos lunettes déformantes. Le changement, votre changement, commence toujours en soi-même, non à l’extérieur.

Et vous, jugez-vous encore facilement ? Que détestez-vous encore en vous-même pour continuer de la même manière inconfortable pour vous et surtout pour le monde ? Ce comportement est votre miroir !

lesmotspositifs.com

علم زندگی

اساسی ترین علم در میان تمام علومی که انسان می تواند و باید فرا گیرد،    دانش شیوه ی زندگی است شیوه ای که در آن کمتر آسیب برسانیم و تا آنجا که ممکن است مفید باشیم. 

لئون تولستوی 

 

 

« De toutes les sciences que l’homme peut et doit savoir, la principale, c’est la science de vivre de manière à faire le moins de mal et le plus de bien possible. »

Léon Tolstoï

13 نکته که باید در لحظات دشوار زندگی به خاطر داشته باشید

 

برای همه ما گاهی لحظات بسیار دشوار پیش می اید  که  از آن می گذریم. ولی، برخی بهتر از  از بقیه  این لحظات را پشت سر گذاشته اند.  آیا در کار آنها رمز و رازی وجود دارد؟ بیشتر اوقات، مسئله درک و رفتار است.در اینجا سیزده نکته   برای زمانی که فکر می کنید زندگی بر وفق مراد نیست, یاد آوری می شوم . ( شاید ندانید که عدد سیزده برای من رقم شانس است...)

1.     آنچه که هست، هست

من به این گفته بودا علاقه بسیار دارم:

" این مقاومت تو در مقابل « آنچه هست» است که باعث رنج و ناراحتی تو می شود."

یک دقیقه به گفته بالا فکر کنید. این گفته به این معناست که رنج ما به خودی خود پدید نمی آید وقتی بوجودمی آید که ما در مقابل آنچه که هست مقاومت می کنیم. اگر می توانید چیزی را عوض کنید ، تدابیر لازم را بکار گیرید و آن را عوض کنید. اما اگر نمی توانید آن را عوض کنید در واقع دو گزینه برای انتخاب دارید: یا آنچه که هست را می پذیرید و خود را از منفی بودن رها می کنید و یا از وضعیت موجود {احساس} درماندگی و غم و اندوه می کنید. اما همیشه یک چیز هست که ما می توانیم آن را تغییر دهیم :  ادراک خودمان . هیچ چیز  صد در صد منفی نیست.  برای اینکه مسئله ای را به طور خاص بررسی کنید، لحظه ای سکوت کنید تا زمانی که حس کنید آرامش در درونت برقرار شده. لحظه ای در سکوت  و تنها با خودتان باشید، دقایقی چند  فقط بر تنفس خود تمرکز کنید تا وقتی که  احساس کنید آرامش در درونتان برقرار شده.  و بعد به این گفته بودا بیندیشید و تلاش کنید تا بتوانید سرنوشت خود را بهتر کنید.

2.     تی فکر می کنی موضوعی مسئله است، مطلب مشکل می شود

در بسیاری از مواقع، ما بدترین دشمن خود هستیم. خوشبختی  در واقع مسئله ی اصلی  ماست. اما اگر فکر کنید {فرضا} موضوعی مسئله است، افکارتان و احساستان منفی خواهد شد و فقط بر اساس این دیدگاه شرایط و مسائل را می بینید.و اگر فکر کنید هر اتفاقی بی حکمت نیست و این موقعیتی است تا اقدامات بهتری صورت دهید ، بهتر برخورد کنید و بهتر عمل کنید ، آنوقت ناگهان مسئله حل می شود. وقتی شما مسائل را متعادل کنید، دیگر مثبت و منفی خنثی هستند وهیچ چیز"بدتر" و "بهتر" نخواهد بود.

3.     اگر می خواهید مسائل تغییر کنند ابتدا باید خودتان تغییر کنید

دنیای اطرفتان انعکاس دنیای درونتان است. آیا در اطرفتان افرادی را می شناسید که زندگیشان درهم برهم و پر از استرس باشد؟ و این بیشتر به این دلیل نیست که آنها درونشان بهم ریخته است؟ احتمالا بله. این افراد می گویند وقتی شرایط تغییر کند آنها بهتر می شوند و زندگیشان تغییر خواهد کرد. اما در واقع، ابتدا باید تغییرات از درون اغاز شود تا در بیرون تغییراتی رخ دهد.

4.     شکست وجود ندارد، فقط امکانی است برای یادگیری

شما باید کلمه "شکست"  را از دایره لغات خود پاک کنید. تمام کسانی که کارهای بزرگی انجام دادند بارها" شکست خورده اند" . یکی از یزرگترین مخترعان تاریخ، تماس ادیسون، نیز تاکید می کند:" در کار اختراع لامپ برق من شکست نخوردم، فقط متوجه شدم از این 99 روش نمی توان موفق شد. "  این به اصطلاح"شکست" های خود را به این معنا بگیرید که بار بعد بهتر باید عمل کنید.

5.     اگر چیزی را که می خواهید بدست نمی آورید، فقط بدین معناست که چیز بهتر در راه است

گاهی اینطوری فکر کردن مشکل است، می فهمم. اما اینگونه فکر کردن درست است. معمولا ، انسان وقتی  به اتفاقاتی که رخ داده فکر می کند و آن را بررسی می کند اغلب در انتها به این نتیجه می رسد که خیلی خوب شد که آنچه را می خواستم اتفاق نیافتاد. ایمان داشته باشید که هر چه اتفاق می افتد دقیقا مناسب شماست.

6.     زمان حال را دریابید این زمان هرگز برنمی گردد

همیشه در هر لحظه چیز ارزشمندی وجود دارد. پس اجازه ندهید زمان { بیهوده} بگذرد! بزودی، از زمان تنها خاطره می ماند. حتی زمانهایی که به شادی نمی گذرد را می توان به عنوان برکت در نظر گرفت. زمان به سرعت می گذرد، یاد بگیرید  قدردان زندگی باشید که درحال گذشتن از  مقابل چشمانتان است.

7.     بگذارید ارزوها بروند

روان بیشتر مردم به چیزی "وابسته" است. یعنی در ارزویی هستند. و هنگامی که آن را بدست نمی اورند، احساساتشان به سمت منفی گرایش پیدا می کند.  سعی کنید  روحتان به چیزی وابسته نباشد. یعنی  وقتی چیزی را می خواهید، همواره خوشحال باشید چه آن را بدست بیاورید یا نیاورید. به خود بگویید یا این را بدست می آورم و  یا چیزی بهتری بجای آن بدست می آورم. با این روش یا احساستان  مثبت می شود و یا حداقل  معمولی باقی می ماند.

8.     سپاسگزار ترسهایتان باشید

ترس می تواند معلم بزرگی باشد. و غلبه برآن می تواند به شما احساس موفقیت دهد. مثلا وقتی در دبستان بودم از صحبت کردن در مقابل دیگران هراس داشتم ( این یکی از سه ترس یزرگ درمیان مردم است). هنوز این موضوع مهم برایم مطرح است.  الان نه تنها هر روزباید با مردم در ارتباط باشم بلکه باید در مقابل ده ها و یا صدها نفر کنفرانس بدهم! غلبه بر ترس ها فقط یک مسئله ایست که با تمرین حل می شود. ترس فقط یک توهم است یک مسئله اختیاری است...

9.     شادی را تجربه کنید.

باور نمی کنید ،  اما من می دانم بسیاری از مردم به خود اجازه لذت بردن نمی دهند. آنها حتی نمی دانند چگونه شاد باشند. برخی به بهم ریختگی و مشکلاتشان آنچنان معتادند که نمی دانند بدون آنها چگونه زندگی را سپری کنند. به خودتان اجازه دهید که حتی برای لحظه ای کوتاه هم که شده شاد باشید. این موضوع مهم است که بر شادی تمرکز کنیم و نه بر مشکلات . تنها راه حل تغییر دادن یک وضعیت  مشکل ، تغییر دادن  تفکر است،  تفکری که این مشکل را با خود آورده است.  اگر خشم و ناامیدی مشکل را حل نمی کند چیزهای دیگر را امتحان کنید!

10.                        خود را با دیگران مقایسه نکنید.

 اما گر اصرار دارید که اینکار را بکنید خود را با کسانی که در وضعیت بدتر از شما هستند مقایسه کنید. مثلا اگر بیکار هستید، می توانید سپاسگزار این موضوع باشید که در کشوری زندگی می کنید که کمک حال و حامی مردم است چرا که بسیاری از مردم دنیا با حقوقی کمتر از دو دلار در روز زندگی می کنند. به موضاعات خوب توجه کنید و به خود بگویید می توانست از این هم بدتر باشد. و سپس به قدم بعدی خود برای هدایت مسئله به جهت درست بیاندیشید.

11.                        شما قربانی نیستید

گاهی باید خود را از مسیر افکارتان حذف کنید. شما فقط "قربانی" افکار خودتان  هستید. کسی علیه شما"عملی" انجام نمی دهد. شما اغلب خود خالق  تجربیات خود هستید (بله، می دانم گاهی باور  این اعتقاد سخت است). در واقع، شاید گاهی شما مسئول آنچه که بر سرتان آمده نباشید اما مطمئنا  شما مسئول تعبیر و حرکتی  که پس از آن اجام می دهید هستید. شخصا این مسئولیت را بپذیرید که می توانید خود را از لحظات دشوار بیرون بکشید. ابتدا باید افکار و سپس اعمال خود را عوض کنید . تصور قربانی بودن را به کنار بگذارید و پیرزمند باشید. حرکت ازسمت  قربانی بودن به طرف پیروز بودن.

12.                        وقایع می توانند تغییر کنند (و تغییر دهند)

"این نیز بگذرد " یکی از عبارتهای مورد علاقه من است.  وقتی در یک وضعیت بد گیر می افتیم، حس می کنیم دیگر راهی برای خارج شدن وجود ندارد. فکر می کنیم هرگز چیزی تغییر نمی کند. اما حدس بزنید چه می شود: وضعیت تغییر می کند. هیج چیز بجز حقیقت مرگ دائمی نیست. پس این عادت را که فکر کنید اتفاقات همیشه اینگونه یا آنگونه هستند را ترک کنید. حقایق اینگونه نیستند. ولی شما باید اقدام کنید تا شرایط تغییر کنند.   هیچ جادویی اتفاق نمی افتد.

13.                        همه چیز امکان پذیر است

معجزه هر روز اتفاق می افتد. به راستی همینطوراست. من می توانم یک کتاب کامل بنویسم در مورد تجربیات شخصی و یا اشخاص دیگری که می شناسم آنهایی که در زندگی اشان ماجراهای خارق العاده،  اگر نخواهیم بگویم معجزه، رخ داده است. ماجراهایی از قبیل درمان شدن یا ملاقات با همزاد خود، همزادی  که در هیچ جا  ظاهر نمی شود. باور کنید: این اتفاقات هر روز می افتد. فقط شما باید به سادگی باور کنید که همه چیز امکان دارد. وقتی یکبار اینکار را بکنید به هدف خود رسیده اید.

 این دیگر به شما بستگی دارد . چگونه موانع زندگی خود را پشت سر می گذارید؟ ایا تا کنون با مسئله ای روبرو شده اید که حد و مرزهای خود را با آن محک بزنید؟ چگونه آن مشکل را حل کرده اید؟

13 CHOSES À SE RAPPELER QUAND LA VIE DEVIENT DIFFICILE

Il nous arrive tous de passer parfois par des moments plus difficiles. Et nous finissons par passer au travers. Cependant, certains arrivent à le faire mieux que d’autres. Alors, y a-t-il un secret ? La plupart du temps, c’est une question de perception et d’attitude. Voici 13 choses à retenir quand la vie ne semble pas tourner du bon côté pour nous. (13 est un chiffre chanceux pour moi, si vous ne le saviez pas encore…)

Ce qui est, est.

J’aime bien cette citation de Bouddha:

C’est votre résistance à « ce qui est » qui provoque votre souffrance.

  

 

 Pensez-y une minute. Cela signifie que notre souffrance ne se produit uniquement que lorsque nous résistons à la façon dont les choses sont. Si vous pouvez changer quelque chose, prenez les mesures qui s’imposent et changez-le ! Mais si vous ne pouvez pas changer, alors vous avez deux choix : soit vous acceptez ce qui est et vous vous libérez de la négativité, soit vous vous rendez misérable et obsédé par cette situation. Il y a toujours quelque chose que nous pouvons changer : notre perception. Rien n’est négatif à 100 %. Pour vous aider à mieux voir une situation avec détachement, prenez un moment en silence, seul avec vous-même et concentrez-vous que sur votre respiration pour quelques minutes jusqu’à ce que vous sentiez un sentiment de paix intérieure s’installer. Pensez ensuite à cette situation et essayez de décrire ce que vous pouvez faire pour améliorer votre sort.

 

 

C’est un problème seulement si vous pensez que c’est un problème.

À plusieurs reprises, nous sommes notre pire ennemi. Le bonheur est vraiment une question de perspective. Si vous pensez que quelque chose est un problème, alors vos pensées et vos émotions seront négatives et vous ne verrez que les événements et circonstances qui correspondront à votre vision des choses. Mais si vous pensez que rien n’arrive pour rien et que c’est une occasion d’apprendre à mieux agir, mieux communiquer ou mieux réagir, tout à coup, ce n’est plus un problème. Le positif et le négatif se neutralisent, rien n’est « pire » ou « mieux » lorsque vous arrivez à balancer les choses.

 

Si vous voulez que les choses changent, vous devez commencer par changer vous-même.

Votre monde extérieur est le reflet de votre monde intérieur. Connaissez-vous des gens dans votre entourage dont la vie est chaotique et stressante ? Et n’est-ce pas en grande partie parce qu’ils se sentent chaotique à l’intérieur? Probablement que oui. C’est gens se disent que lorsque les circonstances changeront, ils se sentiront mieux et leur vie sera différente. Mais en réalité, c’est d’abord en changeant soi-même que nos circonstances changent.

 

Il n’y a pas d’échec, seulement une possibilité d’apprentissage.

Vous devez enrayer le mot «échec» de votre vocabulaire. Toutes les personnes qui ont accompli de grandes réalisations ont «échoué» à plusieurs reprises. Un des plus célèbres inventeurs de l’histoire, Thomas Edison, a lui-même affirmé: «Je n’ai pas échoué en tentant d’inventer l’ampoule électrique, j’ai seulement trouvé en premier lieu 99 façons de ne pas réussir.” Prenez vos soi-disant «échecs» et apprenez à faire mieux la prochaine fois.

Si vous ne recevez pas quelque chose que vous désirez, cela signifie simplement que quelque chose de mieux est à venir.

 C’est difficile à croire parfois, je sais. Mais c’est vrai. Habituellement, lorsque vous prenez le temps d’observer et de réfléchir à ce qui s’est passé, vous pouvez très souvent conclure que finalement c’était probablement une excellente chose que cette situation ne se soit pas produite comme vous l’auriez souhaitée. Ayez la foi que tout se passe exactement de la façon idéale pour vous.

Appréciez le moment présent. Ce moment ne reviendra jamais.

Il y a toujours quelque chose de précieux à propos de chaque instant. Alors ne laissez pas passer le moment ! Bientôt, ce ne sera qu’un souvenir. Même les moments qui ne semblent pas heureux peuvent être considérés comme des bénédictions avec le recul. Le temps passe vite, sachez apprécier la VIE qui se déroule sous vos yeux.

 

Laissez aller le désir.

La plupart des gens vivent avec un esprit « attaché ». Ce qui signifie qu’ils s’attachent à un désir, et quand ils ne l’obtiennent pas, leurs émotions basculent dans la négativité. Essayez plutôt d’avoir l’esprit détaché. Cela signifie que lorsque vous voulez quelque chose, vous serez toujours heureux si vous l’obtenez ou non. Dites-vous que vous obtenez ceci ou quelque chose de mieux encore. Vos émotions resteront positives ou à tout le moins neutres.

 

Soyez reconnaissant pour vos craintes.

La peur peut être un grand enseignant. Et surmonter les peurs peut aussi vous faire sentir victorieux. Par exemple, quand j’étais à l’école primaire, j’étais intimidé à l’idée de parler en public (l’une des trois plus grandes des craintes dans la population en générale). C’est quand même spécial maintenant que non seulement je dois communiquer avec des gens chaque jour, mais que je donne des conférences devant des dizaines et parfois même des centaines de personnes ! Surmonter les peurs, ce n’est qu’une question de pratique. La peur n’est qu’une illusion. Et elle est facultative…

Laissez-vous expérimenter la joie.

Croyez-le non, je sais que bien trop de gens ne se laissent pas avoir du plaisir. Et ils ne savent même pas comment être heureux. Certaines personnes sont tellement accros à leurs problèmes et le chaos en eux qu’ils ne savent même pas ce qu’ils sont sans eux. Essayez de vous permettre d’être heureux ! Même si ce n’est que pour un petit moment, il est important de se concentrer sur la joie, pas vos difficultés. La seule façon de changer une situation problématique, c’est en ayant des pensées différentes de celles qui ont amené cette situation. Si la frustration et le ressentiment ne corrigent rien, essayez autres chose !

 

 Ne vous comparez pas aux autres.

Mais si vous tenez absolument à le faire, comparez-vous avec des gens qui sont dans une situation pire que la vôtre. Par exemple, si vous êtes sans emploi, soyez reconnaissants que vous puissiez vivre dans un pays qui assiste et soutient les gens, parce que la plupart des gens dans le monde vivent avec moins de 2 $ par jour. Concentrez-vous sur ce qui va bien et dites-vous que ça pourrait être pire. Mais ensuite, questionnez-vous sur le prochain pas à faire pour vous diriger dans la bonne direction.

 

Vous n’êtes pas une victime.

Vous devez parfois vous enlever de votre propre chemin. Vous êtes seulement une «victime» de vos propres pensées, paroles et actions. Personne ne “fait” quelque chose contre vous. Vous êtes souvent le créateur de votre propre expérience (oui, je sais c’est un constat qui est parfois dur à avaler). En fait, vous n’êtes peut-être pas responsable de tout ce qui vous arrive, mais vous êtes certainement responsable de ce que vous allez faire ensuite pour interpréter les événements et aller de l’avant. Prenez la responsabilité personnelle de réaliser que vous pouvez vous sortir de vos moments difficiles. Vous devez d’abord commencer par changer vos pensées et vos actions. Abandonnez votre mentalité de victime et devenir victorieux. De victime à VICTOIRE !

Les choses peuvent changer (et elles changent).

“Ça va passer ça aussi” est l’un de mes dictons préférés. Lorsque nous sommes coincés dans une mauvaise situation, nous pensons qu’il n’y a pas moyen de s’en sortir. Nous pensons que rien ne changera jamais. Mais devinez quoi : ça change ! Rien n’est permanent sauf la mort. Alors, débarrassez-vous de l’habitude de penser que les choses vont toujours être de telle ou telle façon. Elles ne le seront pas. Mais vous avez besoin de prendre action pour que les choses changent. Rien n’arrivera comme par enchantement.

 

Tout est possible.

Les miracles se produisent chaque jour. Vraiment. Je pourrais écrire un livre au complet sur mes expériences personnelles ou sur plusieurs personnes que je connais qui ont vu des choses extraordinaires pour ne pas dire miraculeuses se produire dans leur vie, de guérison ou de rencontre de leur âme sœur qui apparaît de nulle part. Croyez-moi : ça arrive tout le temps. Vous avez simplement besoin de croire que tout est possible. Une fois que vous le faites, vous avez déjà gagné.

 

 

À vous maintenant : comment surmontez-vous les obstacles dans votre vie ? Avez-vous déjà vécu une expérience difficile qui a testé vos limites ? Comment vous en êtes-vous sorti ?

https://www.inspiretoi.ca/13-choses-a-se-rappeler-quand-la-vie-devient-difficile

مهمترین هنر زندگی

مهمترین هنر زندگی 

بکارگیری   روشهای خارق العاده

در یک زندگی عادی است. 

از تو خوشم می آید

تفاوت "از تو خوشم می اید" و "عاشق تو هستم " چیست؟

 بودا پاسخ می دهد:

وقتی از گلی خوشت می آید آن را می چینی ولی وقتی عاشق گلی می شوی هر روز از آن مراقبت می کنی.

www.lesmotspositifs.com

شادی: ماندگاری شادی هدیه دادن از شادی هدیه گرفتن بیشتر است

 با توجه به نزدیک شدن اعیاد مختلف نتیجه تحقیق پژوهشگران آمریکایی که در آن نشان می دهند، تاثیرشادی هدیه دادن به دیگران از شادی هدیه گرفتن بیشتر است، قابل تامل است.

نشاطی که مردم با نزدیک شدن اعیاد یا فعالیتی {نشاط برانگیز} حس می کنند با رسیدن به آن زمان کم می شود. این موضوع را عادی شدن شادی نیز می نامند. این تئوری وجود دارد که لذت خوردن دومین پنکیک کریسمس بخوبی لذت اولین پنکیک کریسمس نیست.

اما شاید استثنائی در قانون بالا وجود داشته باشد، این موضوع تحقیق جدیدی است که بزودی در مجله روانشناسی منتشر می شود.

اد او برین ،محقق این پژوهش ،جزییات مطلب را توضیح می دهد :  "تحقیقات قبلی نشان داد ، اگر کسی بخواهد میزان شادی خود را در طول زمان حفظ کند، باید ازتکرار کاری که انجام می داده باز ایستد و به کارهای جدیدتری بپردازد. اما تحقیق ما نشان داد استثنایی در این تئوری وجود دارد به این معنی که حتی انجام کاری تکراری و یکسان  می تواند بر تداوم شادی  تاثیر گذار باشد. "

در واقع ، هر کس از اینکه چیز واحدی را به افراد مختلف به دفعات در طول زمان بدهد  بیشتر لذت می برد تا همان چیز را به دفعات به خودش ارزانی کند. در مورد دوم شادی کاهش می یابد، در حالیکه در مورد اول شادی به قوت خود باقی می ماند. 

برای رسیدن به این نتیجه، احساس  96 دانشجو را مورمطالعه قرار گرفت، آنها را به دو گروه تقسیم کرده و .به هر گروه به مدت پنج روز، روزی 5 دلار دادند افراد یک گروه باید این 5 دلار را برای خودشان خرج می کردند وافراد  گروه دیگر باید پول را به دیگران مثلا برای خرید نوشیدنی یا برای کارهای اجتماعی اهدا می کردند. در پایان هر روز، هر کس میزان شادی خود را ثبت می کرد.

نتیجه: چنانچه هر دو گروه با یک میزان شادی کار را شروع کرده باشند. {مشاهده شد}شادی در گروهی که پول را برای خود خرج می کرد کاهش یافت ولی  میزان شادی در گروهی که پول خود را اهدا می کرد ثابت ماند. در واقع شادی افراد اهدا کننده در پایان روز پنجم همچنان زیاد بود.

نتیجه آزمایشی دیگر  که بر روی شرکت کنندگان دریک بازی پولی آنلاین انجام گرفت نیز نشان داد ، پایداری  شادی  در برندگانی که پول  خود را اهدا  کرده بودند بسیار بیشتر  از کسانی بود  که برد خود را برای خود نگه می داشتند.

(این تحقیق،  نشان دهنده  عملکرد شادی در هنگام اهدای هدیه کریسمس ، هدایای سال نو و کمکهای خیریه  است. )

21/12/2018

Bonheur : la joie de donner durerait plus longtemps que la joie de recevoir

Menée par des psychologues américains, une étude révèle que le fait de donner des cadeaux à autrui prodiguerait un bonheur plus durable que le fait de recevoir ces cadeaux. De quoi donner à réfléchir à l’approche des fêtes.

 

Le bonheur que l’on peut ressentir après un événement ou une activité diminue à mesure que l’on revit cet événement.  C’est ce qu’on appelle l’adaptation hédonique. Déguster une seconde crêpe au marché de Noël procurera donc, en théorie, moins de satisfaction que lorsque l’on a mangé la première.

Mais il y a peut-être une exception à cette règle, comme le suggère une nouvelle étude, qui sera bientôt publiée dans la revue Psychological Science.

“Des recherches antérieures montrent que, si l’on veut maintenir son niveau de bonheur au fil du temps, il faut cesser ce que l’on consomme actuellement pour vivre quelque chose de nouveau. Mais notre étude révèle que quelque chose pourrait avoir plus d’influence que prévu : les dons répétés, même identiques d’une fois à l’autre”, a détaillé Ed O’Brien, co-auteur de l’étude.

En clair, d’aucun aurait plus de satisfaction à offrir à plusieurs reprises la même chose à des personnes différentes plutôt que de s’offrir à chaque fois cette même chose à soi-même. Dans le second cas, la joie et la satisfaction diminuent, alors qu’elles restent stables dans le premier cas.

Pour arriver à cette conclusion, les chercheurs ont recruté 96 étudiants, divisés en deux groupes. Tous ont reçu 5 dollars par jour pendant cinq jours, mais alors que certains dépensaient cette somme pour eux-mêmes à chaque fois, d’autres devaient faire don de ces 5$, par exemple via un pourboire ou un don en ligne à une association. A la fin de chaque journée, les participants ont évalué leur niveau de bonheur.

 

Verdict : si les participants ont commencé l’expérience avec un même niveau de bonheur, celui-ci a diminué progressivement chez les participants gardant les 5$ pour eux alors qu’il est resté stable chez les donateurs. Leur joie de donner était toujours aussi vive au bout de cinq jours.

En réitérant l’expérience via un jeu d’argent en ligne, les chercheurs sont parvenus au même résultat : le bonheur de ceux qui donnaient leurs gains a diminué beaucoup moins vite que chez ceux qui empochaient leurs gains.

A l’heure des cadeaux de Noël, des étrennes et des appels aux dons des associations caritatives, voilà une étude qui en dit long sur le fonctionnement du bonheur.

Source : MedicalXpress

کسانی که روح بزرگ دارند

کسانی که افکار بزرگ دارند در باره ی ایده ها بحث می کنند،

آنان که افکار معمولی دارند در باره رویدادها بحث می کنند 

و آنها که افکار حقیر دارند در باره اشخاص بحث می کنند. 

النور روزولت

یک فنجان چای

 

روزی استاد دانشگاهی به بالای کوه بلندی در ژاپن رفت تا با کاهن معروف ذن ملاقات کند.

وقتی او را یافت،  خود را معرفی کرد و مدارکش را به او نشان داد و از او خواست که دستورات ذن را به او تعلیم دهد.

کاهن از او پرسید:" کمی چای میل دارید."

استاد گفت:" بله، با کمال میل.کاهن شروع به ریختن چای در فنجان کرد و اینکار را آنقدر ادامه داد که چای از فنجان لبریز شد،  روی میز ریخت و از آن روی زمین سرازیر شد.

استاد فریاد زد:" بسه ! آیا نمی بینید  فنجان دیگر پر شده؟ دیگر جا ندارد."

کاهن در جواب گفت:" مثل این فنجان، مغز شما هم پر از مطلب است پر از پیش داوری است. برای یادگیری ، از خالی کردن فنجان شروع کنید!"

حکایتی از ذن

 La tasse de thé

Un jour un professeur d'université se rendit dans les hautes montagnes du Japon pour parler à un moine zen renommé.

Lorsqu'il le trouva, il se présenta, énonça ses diplômes et demanda à être instruit sur le "Zen".

« Voulez-vous un peu de thé ? » demanda le moine.

« Oui, volontiers » répondit le professeur.

Le vieux moine commença à remplir la tasse jusqu'au bord puis continua de verser.

Le thé déborda sur la table puis coula par terre.

« Arrêtez ! cria le professeur. Ne voyez-vous pas que la tasse est déjà pleine ?

Elle ne peut rien contenir de plus ! »

Le moine répliqua : « Comme cette tasse, vous êtes déjà plein de connaissances et d'idées préconçues.

Pour pouvoir apprendre, commencer par vider votre tasse ! »

Conte zen