مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

در این سایت ترجمه حکایت ها و مقالاتی راجع به سلامتی و ورزش و یا زبان از فرانسه و گاهی انگلیسی آورده می شود . در مواردی اصل متن نیز ارائه می شود تا دانشجویان بتوانند متونی را به صورت ترجمه مقابله ای داشته باشند.

طبقه بندی موضوعی

Le concours de patisserie

سه شنبه, ۴ خرداد ۱۴۰۰، ۰۸:۱۵ ب.ظ

 

 

Vikram et son amie Lin sont dans un studio de télévision. Ils auditionnent pour une nouvelle émission de pâtisserie.

Merci d'être mon assistante aujourd'hui, Lin.

Pas de problème. Je sais que c'est très important pour toi. Et j'ai apporté quelques ingrédients supplémentaires pour nous aider à gagner.

Quoi ? Nou Crois-moi, je regarde beaucoup d'émissions de pâtisserie. Si tu veux gagner, il faut qu'on fasse quelque chose de spécial !s voulons réussir. Nous devons faire exactement ce qui est écrit dans ma recette.

Le producteur fait une annonce.

Vous avez une heure pour préparer vos gâteaux. Allez-y !

S'il te plaît, suis la recette, Lin ! Il suffit d'ajouter la farine et le sucre.

Lin ajoute la farine et le sucre… et quelques morceaux de fromage.

Non!

 

Le gâteau sera beaucoup plus intéressant avec du fromage.

Ce n'est pas un gâteau intéressant que je veux !

Et j'ai ajouté du jus de betterave. C'est tout rouge !

Lin

Attention ! Il est temps de faire cuire vos gâteaux !

Peut-être que ça ira…

Pendant que le gâteau cuit, Lin met une écharpe autour du cou de Vikram.

Si tu veux passer à la télé, tu dois avoir l'air cool.

 

On doit faire attention au gâteau. Il ne faut pas qu'il brûle… Oh, non !

Vikram sort le gâteau du four. Il est en feu.

Utilise l'écharpe !

 

Vikram utilise l'écharpe pour arrêter le feu. L'écharpe prend feu, et le producteur rit.

Oh, non, il se moque de nous. On devrait partir.

 

Vikram se prépare à partir, mais le producteur crie quelque chose.

 

Mais on a brûlé notre gâteau…

Non, ne partez pas, restez !

Quoi?

Oui, mais vous êtes tellement drôles !

 

 

امتحان شیرینی پزی

 ویکرم و دوست دخترش لین در استودیوی تلویزیون هستند. انها در یک برنامه جدید شیرینی پزی شرکت کردند.

 

لین متشکرم که امروز دستیار من شدی.

لین: مشکلی نیست من می دانم که این برایت خیلی مهم بود . و من چندتا افزودنی اضافی اوردم تا به برنده شدنمان کمک کند.

چی؟ ما می خواهیم برنده شویم؟ ما باید دقیقا مانند دستور پخت من عمل کنیم.

باور کن، من خیلی از برنامه های شیرینی پزی را دیده ام. اگر می خواهی برنده شوی باید یک کار ویژه انجام بدهیم.

تهیه کننده اعلام کرد:

یک ساعت برای اماده کردن شیرینی وقت دارید . شروع کنید !

لین، خواهش می کنم مطابق دستور العمل عمل کن.

 لین ارد و شکر و... و چند تا تیکه پنیر هم اضافه کرد.

نه!

شیزینی با چند تیکه پنیر جالبتر می شود.

 

من نمی خواهم شیرینی جالب شود.

و من آب چغندر اضافه کردم کاملا قرمز شد.

لین!

حواستان را جمع کنید الان وقت پختن شیرینی هایتان است.

شاید که ...

در مدتی که شرینی می پخت ، لین یک روسری دور گردن ویکرم انداخت.

اگر می خواهی تو تلویزیون باشی باید با حال بنظر بیایی.

باید حواسمان به شیرینی باشد. نباید بسوزد... اه نه!

ویکرم شیرینی را از فر خارج کرد . شیرینی اتش گرفته بود.

 

از روسری استفاده کن!

ویکرم برای اینکه جلوی اتش را بگیرد ازروسری استفاده کرد ، و تهیه کننده خندید.

اه نه، او دارد ما را مسخره می کند. باید برویم.

ویکرم برای رفتن حاضر شد  اما تهیه کننده با فریاد یک چیزی گفت:

نه، نروید ، بمانید!

چی؟

ولی ما شیرینی مان را سوزاندیم...

بله ولی شما واقعا بامزه اید! 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی