مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

در این سایت ترجمه حکایت ها و مقالاتی راجع به سلامتی و ورزش و یا زبان از فرانسه و گاهی انگلیسی آورده می شود . در مواردی اصل متن نیز ارائه می شود تا دانشجویان بتوانند متونی را به صورت ترجمه مقابله ای داشته باشند.

طبقه بندی موضوعی

۲۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «Lectures amusantes» ثبت شده است

 

 

 فانشون در خانه مادر بزرگ

 

   فانشون مثل شنل قر مزی، صبح زود به آنجا رفت،  به خانه مادربزرگش که در انتهای دهکده زندگی می کند. اما فانشون در جنگل فندق جمع نکرد ؛ او یکراست راه خودش را رفت و با گرگ هم برخورد نکرد.

او از دور، روی درگاه سنگی، مادر بزرگش را دید که لبخند می زند و بازوانش را برای درآغوش گرفتن او گشوده است.

فانشون از گذراندن یک روز در خانه مادر بزرگش لذت برد.

اما زما ن زود می گذرد ،  وقت آماده کردن ناهار رسید.

مادر بزرگ آتش را که کم شده بود دوباره با هیزم احیا می کند، سپس تخم مرغ ها را در ظرف سفالی سیاه رنگی می شکند. فانشون با لذت به املیت که با چربی طلایی می شود و آوازمی خواند، نگاه می کند. مادر بزرگش بهتر از هر کس بلد است که املیت با چربی درست کند و قصه تعریف کند.

فانشون روی نیمکت چوبی می نشیند، چانه اش در امتداد میز، املیتی را می خورد که از آن بخار بلند می شود وشربت سیبی می آشامد که برق می زند. با وجود این مادر بزرگ طبق عادت غذایش را ایستاده در کنار اجاق می خورد.

وقتی هر دو غذاخوردن را تمام کردند. فانشون گفت : « مادر بزرگ قصه  پرنده آبی را برایم تعریف کن.»

و مادر بزرگ برای فانشون تعریف کرد که ،به خواست یک پری بدجنس، چگونه یک شاهزاده خوب به پرنده  ای به رنگ آسمان تبدیل شد و گفت  وقتی شاهزاده خانم  به این تبدیل پی برد و هنگامیکه دوستش را زاری کنان از پنجره برجی که در آن زندانی شده بود ، دید  چه رنجی برد .    


                                                                             

Image result for Fanchon chez sa mère-grand




                                                   Fanchon chez sa mère-grand

   

   Fanchon s’en est allée de bon matin, comme le petit Chaperon rouge, chez sa mère-grand qui demeure tout au bout de village. Mais Fanchon n’a pas cueilli des noisettes dans le bois ; elle est allée tout droit son chemin et elle n’a pas rencontré le loup.

   Elle a vu de loin, sur le seuil de pierre, sa grand-mère qui li souriait et qui ouvrait deux bras, pour le recevoir.

   Fanchon se réjouit de passer une journée chez sa grand’ maman…

   Mais le temps passe et voici l’heure de préparer le dîner de midi.

   La mère-grand ranime le feu de bois qui sommeille ; puis elle casse les œufs dans la tuile noire. Fanchon regarde avec intérêt l’omelette au lard qui se dore et chante à la flamme. Sa grand’ maman sait mieux que personne faire des omelettes au lard et conter des histoires.

   Fanchon assise sur la bancelle, le menton à la hauteur de la table, mange l’omelette qui fume et boit le cidre qui pétille.  Cependant, la grand’mère prend par habitude son repas debout à l’angle du foyer.

   Quand elles ont fini de manger toutes deux : «  grand’mère, dit Fanchon, conte –moi l’oiseau bleu. »

   Et la grand-mère dit à Fanchon comment, par la volonté d’une méchante fée, un beau prince fut changé en un oiseau couleur du temps et la douleur que ressentit la princesse quand elle apprit ce changement et quand elle vit son ami voler tout sanglant  vers la fenêtre de la tour où elle était enfermée.

Anatole FRANCE
















۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ تیر ۹۶ ، ۱۴:۳۵
شهلا دوستانی


برای پنهان کردن اشتباهاتمان دروغ نگوئیم


وقتی خاله ی بزرگم به من اجازه داد وارد باغش شوم یادش نرفت که چشمانش را گرد کند و به من بگوید:

"مخصوصا به تمشک ها نزدیک نشو چون من آنها را شمردم".

در همان پنج دقیقه اول گردش نتوانستم در مقابل وسوسه خوردن تمشک ها طاقت بیاورم، و برای توجیه خودم در حالیکه زیر چشمی به تمشکها نگاه می کردم تکرار می کردم :" غیر ممکن است که خاله ترزا توانسته باشد تمام اینها را بشمرد."من از تما م آنها چهار یا پنج تا  خوردم  و بعد از آنکه خوب بازی کردم با چهره ای بی گناه و بدون آن که تردیدی داشته باشم که شاید آثار میوه ممنوعه روی لبهای من باقی مانده باشد  به طرف  اتاق خاله بزرگم رفتم.

خاله ترزا پرسید :"آیا به چیزی درست نزدی؟"

 وقتی من قسم خوردم و گفتم  نه، به من گفت " جلو بیا ....ها کن  "

من هم انجام دادم . بعد در حالی که چشمانش گرد و درشت شده بود انگشتش را بلند کرد و گفت: " تو از تمشکها خورده ای !" من که خیلی خجالت زده شده بودم مجبور شدم که اعتراف کنم . البته در آن موقع من هنوز به سحر و جادو معتقد بودم و فکر میکردم حتما سحری در کار بوده که او به این آسانی به راز من پی برده است.




Image result for Les framboises de la tante Thérèse

 

 

Les framboises de la tante Thérèse

Ne mentons pas pour cacher nos fautes

 

Quand ma grande tante me permettait d’aller dans son jardin ; elle ne manquait pas de me recommander, en grossissant sa voix : « Surtout ne touche pas aux framboises, je les ai compté ! »

Au bout de cinq minutes de promenade, je ne résistais plus à la tentation. Et pour m’encourager, je répétais en lorgnant les framboises : « C’est impossible que la tante Thérèse ait pu les compter toutes. » J’en mangeais quatre ou cinq : Puis après avoir bien joué, je m’en revenais d’un air innocent vers la chambre de la grand ’ante, sans me douter que le parfum du fruit défendu était resté sur mes lèvres :

« N’as-tu touché à rien ? »

Et comme je jurais que non :

« Approche…souffle. »

Je m’exécutais. Alors elle levait le doigt et roulant de gros yeux :

« Tu as mangé des framboises ! »

Je me voyais honteusement forcé de confesser ma faute : aussi, dans ces moments-là,  je étais éloigné de la crois un peu sorcière.

André THEURIET

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ تیر ۹۶ ، ۲۰:۴۷
شهلا دوستانی


 

        کمی قبل از ساعت دو صبح  برود، نانوا، قبل از آنکه  کار خود را آغاز کند، می آید تا نگاهی به کار کارگرانش بیاندازد.

 

   او از در رو به کوچه که همیشه باز بود وارد نانوایی می شد . در آنجا،  لحظه ای  توقف می کند تا به کارگران که در غباری از آرد در حال رفت و آمد بودند، نگاه کند : هزار جرقه با صدای ترق و تروق از دریچه هوا بیرون می زند. تنورهای شعله ور همچون نورهای آتش بازی، نیم تنه های عرق گرفته را رنگ آمیزی می کرد.   کفگیرهای مخصوص تنور با خمیر های تازه پر می شدند، صدای مشت ها بلند می شد، تکه های کوچک و دسته های چوب را آتش می بلعید.  نانواها سرودهایی از کشورشان می خواندند که با نوای برش خمیر ها و صدای زنجیر ترازوها هماهنگ می شد...

  در زیر خانه ی خفته بسیار بزرگ ، آتش و کار همچون دیگ بخار کشتی  می غرید .

   اکنون زمانی است که همه چیز، در اطراف تنور منتظر است تا  شاطر بیاید و نان های بولکی کوچک آرد گندم زده ، ژوکو طلایی شده با تخم مرغ ، پولکا با رویه چهار خانه ای، نان حلقه ای های زرد وسنگین، نان گرد خانه ها و نان های شکافدار پاریسی را حاضر کند.

  ساعت دو  ...   پدرم دوباره به اطاقش بر می گردد. کمی بعد، با بازوانی عریان ، سری پوشیده از آرد دوباره نمایان می شد. آن روزها ،  تا سحر او  در تنورسوزان خم می شد و دستان ظریفش بر روی دستگیره براق بیل نان پزی در حرکت بود، او برای کسانی که در خواب بودند نان می پخت.    


Ceux qui font le pain      

 

    En peut avant deux heures du matin, le boulanger Béraud vient à jeter un coup d’œil sr le travail de se ouvrier avant de se mettre lui-même à la besogne.

    Par la porte, toujours ouverte sur la rue, il arrivait au fournil. Là, il demeurait un instant à regarder ses garçons, allant et venant dans le poudroiement de la farine ; mille étincelles pétillaient hors de l’étouffoir : les fours enflammés coloraient, ainsi que feux de bengale, les torses nus couverts de sueur ; la pâle vivante emplissait les pannetons ; le son volait à poignées ; allumes et fagots s’engouffraient dans les brasiers ; les gindres chantaient quelque chansons de leur pays que rythmaient le coupe-pâte et les chaines des balances…

   Sous l’énorme maison endormie, la flamme et le travail grondaient comme les chaudières au fon d’n navire.

   C’était l’heure où tout, vers le four, se hâtait et s’enfiévrait en attendant que le maître vînt lui-même enfourner les flûtes saupoudrées du gruau, les jockos dorés à l’œuf les polkas à croûte en damier, les couronnes blondes et lourdes, les pains de ménage ronds et les pains fendus à la parisienne.

   Deux heures… Mon père regagnait sa chambre. Un peu plus tard, il reparaissait, bras nus, la tête couverte d’une toque, enfarinée.  Alors, jusqu’à l’aube, penché sur l’haleine brûlante, ses mains fines courant sur les menches poils des pelles, il cuisait le pain de chaque jour pour les hommes endormis.

 

                                                                                              Henri Béraud             

                   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۶
شهلا دوستانی

À donf

« A donf » اصطلاحی است که از پس و پیش کردن عبارت ،« à fond » به وجود آمده است، اما در این تغییر معنای آن چندان دگرگون نشده است  « à fond » در مفهوم رایج به معنای "بله" با تشدید معنا است، مانند: بله کاملا، بله واقعا ، بله حتما. اما معنای اولی آن قدری متفاوت است و  به معنای" به سرعت تمام ، با تمام قدرت " است:

« On était à fond sur l’autoroute ! On a roulé à donf ! »

با سرعت تمام در بزرگراه بودیم، با سرعت تمام حرکت می کردیم.

در معنای اولیه " پا را تا ته روی پدال گاز گذاشتن" این اصطلاح بار معنایی مثبت دارد هر چند که رانندگی پر سرعت خطرناک است. این اعبارت کار برد گسترده ای دارد و امروزه به معنای " بی حساب ، بدون صرفه جویی، حد اکثر و یا با حداکثر توان و..."نیز هست :

 « Se donner à fond » کسی که در کار خود هر چه در توان دارد به کار می گیرد.

« À fond les ballons » با سرعت هر چه تمام

 « À fond les mannettes » دسته (گاز موتور سیکلت) را تا ته گرفتن

باید توجه داشت که معنای اصطلاح « Au fond » با اصطلاح  « à fond »یا  « à donf »  بسیار متفاوت است این اصطلاح به معنای  "انتها و ته" است:

 « Au fond du trou, au fond du gouffre »  

در انتهای گودال ، در ته پرتگاه[1]

 

 



[1] Coproduction du Centre national de Documentation Pédagogique. http://www.cndp.fr/  Yvan  Amar Article publié le 19/09/2007

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۰
شهلا دوستانی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۹
شهلا دوستانی


دویدن را شروع کنید[1]

برای همه 30 دقیقه دویدن امکان دارد. رسیدن به این هدف برای همه در چند هفته قابل تصور است البته  به شرطی که به برخی از اصول پایبند باشید. این  تمام سفارشات من برای رسیدن به این مقصود است:

دوندگان مبتدی

بسیاری از مردم در مقطعی از زندگی خود ، احساس می کنند  به ورزش نیازدارند. یا حس می کنند  باید به دلایل مختلف ورزش را دوباره شروع کنند (بهبود بخشیدن به وضعیت جسمانی،  کم کردن وزن , از بین بردن استرس، برقراری ارتباط مجدد با بدن و...) در این موارد عموما دویدن فعالیت شاخصی است. دلایل بسیار دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد: دسترسی آسان، کم هزینه بودن،امکان انجام آن به صورت فردی یا گروهی، امکان انجام آن تقریبا در همه جا،....

برای اینکه دویدن با راحتی هم معنی شود باید برخی از قوانین را رعایت کرد.  در غیر این صورت خیلی زود دلسردی و یاس ظاهر می شود  و فرد از  ادامه منصرف می شود.

بشر در بینش خود برای دویدن طراحی شده. هر فردی ( بجز معلولان) با این استعداد زاده شده است (کافی است نگاهی به بچه ها در حیاط هنگام زنگ تفریح بیاندازیم). اما با شیوه های زندگی ما، این استعداد فراموش شده و یا کنار گذاشته شده. دویدن را از نو شروع کردن شامل عادت دادن بدن به اعمال فعالیتی طبیعی برای خودش.

 

الف – هدف چیست؟

سی دقیقه دویدن با تنفسی راحت ( به گونه ای که بتوان موقع دویدن صحبت کرد) برای اغلب مردم دست یافتنی است.

 

ب- چه مدت طول می کشد تا به این هدف برسیم؟

در ابتدا مشکل است که این مدت را برآورد کنیم. این موضوع بیشتر به شرایط فیزیکی دونده بستگی دارد. با چندین جلسه هفته اییک یا دوبار ، چنانچه در گذشته اهل ورزش بوده باشد،...

در عوض، تمرین کلید موفقیت است. در ابتدا باید اهداف منطقی تعیین کرد سپس به آن دست یافت. بدن در کلیت خود (قلب، ماهیچه ها، تاندون ها و...) برای تطابق با این نوع فعالیت نیازمند زمان هستند. میل به سریع طی کردن این مرحله ممکن است به معنای صدمه خوردن ، خستگی ، تضعیف علاقه و...باشد. باید صبر و حوصله داشت.

 

ج- چه روشی؟

بنظر می رسد بیشترین متدی که بکار می رود  توالی زمان دویدن باشد. جلسات باید به گونه ای باشد که تنفس راحت صورت بگیرد.  و در عین حال با ریتم خاصی دنبال شود و باید گوش به زنگ بدن بود.  و هر گاه احساس کردید تمرین جلسه ای طاقت فرساست باید آن را قطع کنید.

 

-          برنامه تمرینی برای مبتدیان به مدت شش هفته

برنامه ذیل نمونه ایست برای تحقق هدف سی دقیقه دویدن در شش هفته . هر کس می تواند آن را اجرا کند یا تغییراتی در جهت آسانتر کردن آن بوجود آورد یا نه، همانگونه که هست آن را اجرا کند:

 

 

 

هفته اول

هفته دوم

هفته سوم

جلسه اول 

10 دقیقه راه رفتن و افزودن سرعت سپس شش بار 2 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای  راه رفتن 

جلسه دوم

10 دقیقه راه رفتن و افزایش سرعت سپس پنج بار 3 دقیقه  دویدن با قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه اول

بار اول 8 دقیقه راه رفتن و به تدریج سرعت را افزودن سپس چهار بار 4 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

8 دقیقه راه رفتن با افزایش سرعت سپس چهار بار 5 دقیقه دویدن با  قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه اول

دو بار 6 دقیقه  سپس دو بار5 دقیقه دویدن  با قطع های یک دقیقه ای  راه رفتن  30 دقیقه حرکت

جلسه دوم

دو بار 8 دقیقه  دویدن سپس سه بار 4 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای. 30 دقیقه حرکت

 

هفته چهارم

هفته پنچم

هفته ششم

جلسه اول

12 دقیقه -10 دقیقه - 8 دقیقه دویدن با قطع های دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

دو نوبت 10 دقیقه ای دویدن با قطع دو دقیقه ای راه رفتن سپس دو نوبت 5 دقیقه ای دویدن با قطع یک دقیقه ای راه رفتن

 

 

جلسه اول

 15 دقیقه دویدن سپس سه نوبت پنج دقیقه دویدن با قطع های دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

20 دقیقه- 10 دقیقه – 5 دقیقه دویدن همراه با قطع دو دقیقه ای راه رفتن  

 

 

جلسه اول

25 دقیقه دویدن بعد دو نوبت پنج دقیقه دویدن با قطع های یک تا دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

30 دقیقه دویدن پیاپی

آفرین، موفق شدی

 

 

 

-          چند توصیه

-          چنانچه در جلسه ای هر گونه سختی احساس کردید در متوقف شدن تردید به خود راه ندهید یا  می توانید آن را بعدا از ابتدا شروع کنید . هیچ اجباری وجود ندارد.

-          قبل از هر جلسه 10 دقیقه تمرینات کششی انجام دهید.

-          در هر نوبت که تمرین را بخوبی انجام می دهید به دنبال آن نباشید که بلافاصله مسافت دویدن را اضافه کنید.

-          هنگامیکه به زمان 30 دقیقه دویدن  رسیدید، قبل از آنکه جلسات طولانی مدت تری را در نظر بگیرید در  دو یا سه جلسه همین مدت ،30 دقیقه، را تکرار کنید.

-          اگر احساس کردید نیاز به  کوتاه تر کردن زمان جلسه دارید تردید نکنید.

-          به جای اینکه طول مدت دویدن را افزایش دهید جلسه ای در هفته اضافه کنید.


افزایش طول زمان  از 30 دقیقه به یک ساعت

 

 اگر راه هموار است و به هدف 30 دقیقه دست یافتید هیچ دلیلی وجود تدارد که در این مرحله متوقف شوید. مرحله یک ساعت دویدن دست یافتنی است.

این هم روشی برای رسیدن به این هدف:

زمان لازم برای رسیدن به این هدف در اشخاص مختلف متفاوت است. این موضوع هیچ اهمیتی ندارد. مطلب مهم این است که ریتم خاصی را دنبال کنیم.احساس لذت باید فعالیت شما را هدایت کند. هر فشاری بی مورد است.

 

الگویی برای پیشرفت در 8 هفته

 

هفته

جلسه اول

جلسه دوم

هفته اول

هفته دوم

هفته سوم

هفته چهارم

هفته پنجم

هفته ششم

هفته هفتم

هفته هشتم

30 دقیقه

30 دقیقه

35 دقیقه

40 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

30 دقیقه

35 دقیقه

40 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

50 دقیقه

55 دقیقه

ا ساعت

 

پس از آغازی که گاهی با سختی همراه  بوده است ، بسیاری مزایای دویدن را در زندگی روزمره خود حس می کنید. برخی از اینکه راحت باشند احساس رضایت دارند در حالیکه برخی دیگر شوق اجتناب ناپذیری برای پیش بردن و بهتر کردن فعالیت خود دارند.

 

استقامت بنیادی

 

اغلب دوندگان فراموش می کنند کهاستقامت بنیادی تعیین کننده نحوه دویدن { مسافت و زمان} انهااست. هیچ چیز دیگری نمی تواند بدون استقامت بنیادی نتایج مثبت ببار آورد، نتایجی که برای ادامه و پیشرفت لازم است.

 

نتایج مهم ببار آمده از استقامت بنیادی

1 - بهبودی گردش خون با  توسعه و استفاده بهتر از مویرگ ها که باعث بالا رفتن مقدار اکسیژنی می شود که در سلول ها عضلانی پخش می گردد. در سلول های عضلانی  فرایندهای مختلف فیزیولوژی انجام می گیرد که مواد غذایی  را به انرژیی ذخیره شده تبدیل می کند.

2 – تغییر خصوصیات که با افزایش تعداد میتوکندری ها ی برخی از فیبرهای عضلانی بنام  "میانجی"همراه است . میتوکندری به عنوان " مرکز انرژی "سلول شناخته می شود، زیرا آخرین مرحله ی تبدیل انرژی سلول آلی حاصل از عمل هضم "گلوکز" به انرژی که مستقیما مورد استفاده سلول های [2]ATP  قرار می گیرد در آنجا انجام می گیرد.

 

3- با توجه به استقامت بنیادی، هنگام دویدن در مسیر طولانی ، ارگانهای بدن دونده عادت می کند که از مایعات ذخیره شده  بهتر انرژی لازم برای انقباضات عضلانی فراهم آورد. به این ترتیب  در یک دو طولانی با حرکت متعادل ، اندوخته  گیلیکوزن درون عضلات  بهتر ذخیره می شود و دیرتر تحلیل می رود.



[1] نویسنده ژیل دوروال

[2]  آدنوزین تری فسفات

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۶ساعت 9:17  توسط شهلا دوستانی   |  نظر بدهید

 

 

 

 

 
 
 
 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۲
شهلا دوستانی