مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

مطالب آموزنده فرانسه فارسی

داستان و مقالات آموزنده به زبان فارسی و فرانسه

در این سایت ترجمه حکایت ها و مقالاتی راجع به سلامتی و ورزش و یا زبان از فرانسه و گاهی انگلیسی آورده می شود . در مواردی اصل متن نیز ارائه می شود تا دانشجویان بتوانند متونی را به صورت ترجمه مقابله ای داشته باشند.

طبقه بندی موضوعی

۱۹۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ترجمه مقابله ای فرانسه- فارسی» ثبت شده است

 

کاسه گدایی

گدایی به در اصلی قصر امپراطوری  رسید . او به افراد قصر گفت که امپراطورقادر نیست  کاسه ی او  را پر کند. امپراطور سخن او را در باغ  شنید ، راهش را کوتاه کرد. به گدا نزدیک شد و گفت:" این مسخره است، من پولدارم و می توانم آن را بدون مشکل پر کنم." سپس خدمتکاری را فرستاد به دنبال جواهرات. باری به محض آنکه جواهرات را در ظرف گذاشت، تمام آن ها بلافاصله محو شدند. امپراطور طلا و  جواهرهای  دیگری همچون شمش طلا و نقره و شمش های دیگر را در ظرف ریخت و هر بار ، ان ها ناپدید می شدند. در آخر، برای او چیزی نماند.

امپراطور از گدا پرسید: " چگونه این اتفاق افتاد؟ این کاسه چیست؟"

گدا پاسخ داد " این نفس است"


Le bol du mendiant

 

      Un mendiant se montre à la porte principale du palais de l'empereur. Il dit aux gens de la maison qu'il met l'empereur au défi de remplir son bol. L'empereur entend la conversation depuis le jardin et accourt. Il s'approche du mendiant et lui dit : "C'est ridicule, je suis riche, je vais le remplir sans problème". Il envoie donc un serviteur chercher des bijoux. Or comme il les place dans le bol, ceux-ci immédiatement s'évanouissent. L'empereur se saisit d'autres joyaux, de barre d'or et d'argent, de lingots et à chaque fois, ils disparaissent. A la fin, il ne lui reste plus rien.

 

     - "Comment cela se produit-il ?" demande alors l'empereur au mendiant. "Qu'est-ce que ce bol"?

 

     - Le bol, répond le mendiant, "est l'esprit”.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ خرداد ۹۶ ، ۱۳:۵۱
شهلا دوستانی

 

خانم پیشخدمت از زوجی که به همراه پسر جوانی آمده بودند سفارش می گرفت.

او از آن تیپ پیشخدمت های با تجربه ای بود که هرگز  نسبت به مشتری هایش بی پروا و یی ادب نیستند، و خوب ، نگاه "یکسان" و آرمش این پیشخدمتها نشان میدهد که از هیچ بشری نمی ترسند، حتی از والدین.

 در حالی که پدر و مادر بیخود دستور و سفارش می دادند که چی باید جانشین چی شود و کدام چاشنی را باید به کدام سس بزنند،  او بدون عجله و به آرامی یاداشت بر می داشت.

 بالاخره  خانم پیشخدمت رویش را به پسر کرد،  پسر شروع کرد به سفارش دادن وبا نوعی ناامیدی  آمیخته با ترس گفت:"من هات داگ می خواهم". بلافاصله هر دو، پدر و مادر، غرغر کردند:" نه، هات داگ نمیشه!". بعد مادر ادامه داد:"براش سیب زمینی لیونزه بیاورید با  گوشت گاو و سوپ سبزیجات و یک تیکه نون گندم خالص و..." اما پیشخدمت دیگر به مادر گوش نمی داد و  به پسر جوان گفت :" با هات داگت چه می خواهی؟" او با تعجب لبخند زد." کچاپ، کچاب زیاد با یک لیوان شیر و میوه". " الان حاضر میشه" این را گفت و دور شد در حالیکه پشت سرش سکوتی سخت برقرارشد؛ حالتی   که نهایت ناراحتی والدین را نشان میداد. پسر، پیشخدمت را که دور می شد نگاه کرد،  بعد رو به مادر و پدرش کرد و گفت: "دیدید؟ او باور داشت که من وجود دارم! او واقعا باور داشت که من هستم!"




Existence et responsabilité[1]

 

     Une serveuse prenait la commande d'un couple accompagné d'un jeune garçon.

 

     Elle appartenait à cette classe de serveuse chevronnées qui ne sont jamais carrément irrespectueuses envers leurs clients, mais dont le regard "à égalité" et le calme démontrent clairement qu'elles n'ont peur d'aucun mortel, pas même d'un parent. Silencieusement et sans se presser, elle prenait des notes tandis que le père et la mère choisissaient les plats et donnaient gratuitement leurs instructions sur ce qui devait être substitué à quoi et quel assaisonnement changer pour quelle sauce.

     Lorsqu'elle se tourna finalement vers le garçon, il passa sa commande avec une sorte de désespoir rempli de crainte. « Je veux un hot dog _ commença-t-il. Et immédiatement les deux parents aboyèrent: « Non, pas de hot dog ! ». Puis la mère continua: « Apportez-lui des pommes de terre lyonnaises et du bœuf et un bouillon de légumes et un petit pain de blé entier et...» Mais la serveuse ne l'écoutait plus et dit au jeune garçon: « Que veux-tu avec ton hot dog ? » Il sourit, étonné. « Du ketchup, beaucoup de ketchup et un verre de lait et des frites ». « Tout de suite », dit-elle en s'éloignant de la table, laissant derrière elle un silence de pierre, expression du désarroi parental le plus total.

     Le garçon la regarda s'éloigner avant de se tourner vers son père et sa mère : « Vous avez vu ? dit-il, elle croit que j'existe ! Elle croit vraiment que j'existe ! »



[1] http://www.philosophie-spiritualite.com/contes/contes2.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۹۶ ، ۱۷:۱۴
شهلا دوستانی


 

صحبت کردن با خود بیش از آنکه تصور می رود مفید است

اندیشیدن، خود آگاهی، اعتماد به نفس...  باصدای بلند با خود حرف زدن، روش بسیار خوبی است برای شناخت بهتر خود و مهارت  را در صحبت کردن کامل تر می کند. توضیحات:

آماده کردن سخنرانی برای مراسم ازدواج، صحبت کردن در جلسات درمقابل ده نقر ، پاسخ تلفن ناشناسی را دادن... و بسیاری از موقعیت های بیش و کم ضروری که لازم می شود در برابر جمعیتی  به نحو شایسته ای صحبت کنیم . آیا آسان است؟ نه برا ی همه.  کوچکترین کار که همان باز کردن دهان برای سخن گفتن است برای برخی از ما سخت است ، چه برسد به سخن بلیغ و فصیح گفتن.

این مطلب گرفته شده از مقاله ای از بی بی سی است. درمان معجزه گر {این مسئله } حرف زدن با خود است آن هم با صدای بلند.

 بی شک، این کار بهتر است در تنهایی انجام گیرد. چون عمل تنها صحبت کردن ،تاثیر خوبی بر مردم ندارد. یک ضرب المثل فرانسوی می گوید :" با خود صحبت کردن نشانه ی دیوانگی است" به غیر از (شاید) روی صحنه!

چندین تحقیق علمی نشان داده است که  حرف زدن با خود در تنهایی تمایلی است که محسناتی نیز دارد. تشویق خود، اعتماد به نفس، یادآوری، تمرکز...   چندان اهمیتی ندارد ما چه {با خود} می گوییم. آن ویلسون چف ، روانشناس موضوع  سخنرانی، توضیح می دهد که:" همه ی ما به یک راز دار نیازمندیم تا در باره ی کسی که جالب ، و باهوش است حرف بزنیم، کسی که بخشی ازماست ، کسی که ما را بهتر از دیگری می فهمد. بی شک ما شخصی بسیار جالبتراز آنچه هستیم و آنکه می شناسیم، هستیم". در سال 2014 تحقیقی توضیح داد  تا چه اندازه خویش باوری در روبرو شدن در  آزمونها و چالشها، بسیار پیچیده موثر و موثرتراست. و بهتر از آن : حرف زدن با خود با ذکر نام خود و دیگر نزدیکانی است  که به ما کمک کردند تا احساسات خود را کنترل کنیم.

 

کلمات مناسب را پیدا کنید

 

در نشریه هاروارد بیزینس ریویو[1]، اتان کروس، محقق، تجربه ای سرگرم کننده و در عین حال آموزنده را شرح می دهد. صحبت کردن از خود با  ضمیر دوم شخص یا سوم شخص، برای آماده سازی در شرکت در هربحثی " بهترین" کار برای بازدهی بالا ، آرامش بیشتر، و اعتمادبه نفس بیشتر است. او توضیح می دهد که دستآورد تحقیقش آنچنان قانع کننده بود که او دخترخودش را از آن پس واداشت که در مورد خودش با ضمیر سوم شخص صحبت کند. اضافه کرد " اینکار نه تنها به او اعتماد به نفس داد بلکه ارزش دستآورد و کیفیت نظرات ما را  ده برابر کرد." تحقیق دیگری که در سال 2008 انجام گرفت توضیح می دهد که صحبت کردن با خود با صدای بلند به همین تریب نشانه مثبتی برای پیشرفت شخصیتی کودکان است.

آخرین مزیت این پدیده رفع کمبود شدید حس قدرشناسی است . در دنیای کار حس قدر شناسی نیازی اساسی به شمار می رود که اغلب برآورده نمی شود : بیش از این جین دولابرو یر[2] گفته بود:" در دنیا هیچ چیز زیباتر ازحس قدر شناسی نیست" .در تحقیقی که سال 2016 سازمان     ان اکت[3]   ( سازمان ملی برا بهتر شدن شرایط کار) انجام گرفت نشان داد که سیاست های قدر دانی کردن خیلی نا امید کننده است. طبق این تحقیقات از  54% شرکت کنندگان، تنها 9% آنها عملکرد شرکتشان را در این رابطه تایید کردند.



[1] Harvard Business Review

[2] Jean de La Bruyère

[3] l'Anact

باراک اوباما در روز انتخاب در کاخ سفید، ژانویه 2009


Barack Obama, le jour de son investiture en janvier 2009. Crédit: The White House/Pete Souza


Se parler à soi-même est moins inutile qu'on ne le pense


FOCUS - Réflexion, conscience de soi, confiance en soi… Se parler à soi-même, à haute voix, est une excellente façon de mieux vous connaître et de perfectionner vos prises de parole. Explications.

Préparer un discours en vue d'un mariage, parler devant dix personnes en réunion, passer un appel téléphonique à un(e) inconnu(e)... Tant de situations qui nécessitent, à des degrés différents, de s'exprimer convenablement en public. Facile? Pas pour tout le monde. Sans parler de charisme et d'éloquence, le moindre fait d'ouvrir la bouche est déjà chose complexe pour certains d'entre nous. C'est l'objet d'un article publié par la BBC. Le remède miracle: se parler à soi-même. À voix haute. Évidemment, il est préférable de s'adonner seul à cette activité, l'acte de parler tout seul n'ayant pas spécialement bonne presse lorsqu'il est effectué en public. «Parler tout seul est signe de folie», dit d'ailleurs le proverbe français. Mis à part (peut-être) sur scène!

، » LIRE AUSSI: En manque de compliments? Auto-persuadez-vous d'être formidable!

Plusieurs études et recherches scientifiques démontrent que parler seul est une lubie qui a des vertus. Auto-persuasion, confiance en soi, rappel de mémoire, concentration... Peu importe ce que nous racontons. «Nous avons tous besoin d'un confident, de parler à quelqu'un qui est intéressant, intelligent, qui est de notre côté et qui nous comprend mieux que personne, explique Anne Wilson Schaef, psychologue et conférencière. Nous sommes sans doute la personne la plus intéressante que nous connaissons.» En 2014, une étude expliquait dans quelle mesure l'autopersuasion est bénéfique pour nous aider à affronter nos épreuves et nos défis les plus complexes. Mieux encore: se parler à soi-même en mentionnant son propre nom et ceux de nos proches nous aident à mieux contrôler nos sentiments!

 

 

Trouver les mots justes

 

Dans la Harvard Business Review, le chercheur Ethan Kross raconte une expérience aussi amusante qu'instructive. Parler de soi-même à la deuxième ou à la troisième personne pour préparer n'importe quelle intervention est un «plus» pour être plus performant, plus calme, et plus confiant! Kross explique que les résultats de son expérience ont été si concluants qu'il impose désormais à sa propre fille de parler d'elle-même à la troisième personne. «Non seulement cela donne confiance en soi, mais en plus cela décuple la raison et la qualité de notre réflexion», ajoute-t-il. Une autre étude datant de 2008 explique que parler de soi à haute voix est également un signal positif pour le développement personnel des jeunes enfants.

» LIRE AUSSI: L'art de parler en public: 6 leçons inspirées des conférences TED

Un dernier bienfait de ce phénomène: combler un manque terrible de reconnaissance. Dans le monde du travail, la reconnaissance est un besoin essentiel qui est très largement insatisfait. «Il n'y a guère au monde un plus bel excès que celui de la reconnaissance», écrivait jadis Jean de La Bruyère. Il avait raison. Une étude réalisée en 2016 par l'Anact (Agence Nationale pour l'Amélioration des Conditions de Travail), révèle en effet que les politiques de reconnaissance sont largement insatisfaisantes, selon 54% des sondés. Seuls 9% d'entre eux saluent la performance de leur entreprise en la matière.







۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ خرداد ۹۶ ، ۱۲:۴۰
شهلا دوستانی

 

 پنج توصیه برای انتخاب بهتر عینک آفتابی[1]


در مقایسه با انتخاب لباس انتخاب عینک آفتابی نیاز به دقت  بیشتری دارد ، در این انتخاب باید به دنبال ویژگی هایی باشیم که ظاهر آن مناسب باشد و البته به شبکیه چشم آسیب نرساند.

هر بار که عینک آفتابی می زنید ممکن است احساس کنید که شبیه کس دیگری شده اید این موضوع می تواند به این خاطر باشد  که مدل قاب به شما نمی آید. پنج توصیه برای یک انتخاب خوب:

مشخص کردن نوع کاربرد

قبل از اینکه به نزد عینک ساز بروید در مورد نوع کاربرد عینک خود فکر کنید. اولین مسئله این است که عینک شما کاربرد روزمره دارد یا برای ورزش استفاده می شود. والری کارلتی، کسی که صاحب یک بوتیک عینک فروشی با همین نام در پاریس است، به ورزشکاران دو 400 متر با مانع، پیشنهاد می کند مدل های  گرد انحنا دار را نتخاب کنند مدلهایی که قسمت بالایی آن خوب روی بینی می نشنید و سر نمی خورد. دیگران  که  تحرک دارند کمتری به  مدل قاب بیشتر توجه دارند.

انتخاب شیشه محافظ


خرید عینکهای بی نام و نشان از دست فروشان خیابانی بخصوص هنگامی که از زیان اشعه ماورا بنفش بر روی چشم آگاه هستیم کار درستی نیست.  باید این نکته را بخاط بسپریم که شیشه باید محافظ خوبی برای چشمان ما درمقابل خورشید باشد. بنابراین حواستان باشد که عینکی که انتخاب میکنید از نفوذ صدر درصد اشعه ماورا بنفش یعنی تا 400 نانو،  جلوگیری کند. شیشه های پولاریزه نیز مناسب هستند و فرد به محض زدن این عینکها احساس راحتی می کند و نیز مناسب رانندگی است.

شیشه های تکنکی تر که فتوکرمیک خوانده می شوند و به نسبت شدت نورتغییر می کنند ، این امکان را می دهد که دیگر در نورهای  مختلف نگران گذاشتن و برداشتن آن نباشید.

انتخاب شیشه های خیلی تاریک ممکن است باعث شود که جز کسانی محسوب شوید که ترس از نور دارند.


قاب خود را متناسب با صورت و رنگ پوست خود انتخاب کنید


هر جند چهره ها متفاوتند و تهیه لیستی جامع بدون امتحان عینک مشکل است اما با دانستن چند نکته می توانید عینک مناسبی  پیدا کنید :

اشخاص با صورت های گرد از قاب خیلی گرد اجتناب کنند و بیشتر قابهایی با  اشکال هندسی انتخااب کنند که به صورت پویای می هد. برعکس ، صورتهای زاویه دار (کشیده) می توانند قاب های منحنی را انتخاب کنند. به طور کلی، عینکها باید متناسب با اندازه انسان باشد, عرض آن باید تقریبا مطابق با اندازه شقیقه باشد گونه ها را نپوشاند  و فقط قسمتی از ابرو را پنهان کند.  

در مورد جنس قاب ، موادی که در درجه اول توصیه می شود سلولز استات است . عینکهای با مواد استات شخصیت بیشتری می دهند. قاب های فلزی هم انتخاب خوبی است که هزینه بیشتری دارد.

والری کارلوتی ادامه می دهد که " پوستهای رنگ پریده قاب های صدفی با رنگ گرم هماهنگی دارد  یا آبی مات با فلز درخشان .  . برای پوستهای تیره تر،  رنگهای مایل به تیره ، خاکستری درخشان یا یک رنگ دیگر روشن مناسب هستند."

دقت کنید که قاب شما را آزار ندهد

پس از انتخاب مدل مناسب ، باید اطمینان حاصل کنید که هنگامیکه آن را می زنید به چشماتان آسیب نرساند"برای امتحان کردن انگشت خود را وسط دو شیشه عینک قرار دهید والری کارلوتی توصیه می کند که اگر با این کار احساس درد کردید به این معناست که یا قاب مناسب شما نیست و یا قاب باید به وسیله عینک ساز رگلاژ شود قاب  نباید به شقیقه شما فشار بیاورد.  وزن نیز یک فاکتور انتخاب محسوب می شود. والری کارلوتی اذعان می کند  " سبکترین قاب ها از تیتان یا از استیل ساخته شده اند. با این همه ، وزنی که حس می شود حتما در ارتباط با وزن عینک نیست. عینکی با وزن بیشتر ولی با توزین وزن مناسب، برای استفاده بسیار مناسبتر است.



خود را آزاد بگذارید


 به  گفته کارلوتی،کسی  که  صاحب سه بوتیک در پاریس است، مردم از عینک سیاه دلخورند، عینک یک شی ارتباطی است  ، بنابراین خود را در انتخاب رنگ آزاد بگذارید. فردی که رنگ خنثی  پوشیده کاملا می تواند با زدن یک عینک رنگی مثلا رنگ آبی که رنگ مورد پسند تابستان امسال است متفاوت شود." به  سختگیر ترها هم ما پیشنهاد می کنیم برای یک بار هم که شده این حس سرخورده را آزاد بگذارند.

[1] 5 conseils pour bien choisir ses lunettes de soleil-  Figaro-




5 conseils pour bien choisir ses lunettes de soleil


Plus délicat que le choix d'un vêtement, l'achat d'une nouvelle paire de lunettes de soleil implique de suivre un certain cahier des charges pour éviter de vous brûler la rétine - et celle de ceux qui vous reluquent. Suivez le guide pour bien choisir vos nouvelles solaires.

À chaque essayage d'une paire de lunettes de soleil, vous avez le sentiment de vous métamorphoser soit en P. Diddy en showcase au VIP Room, soit en Eva Joly en meeting à Aix-en-Provence ; parce que la forme n'est pas adaptée à votre visage, ou parce que le style de la monture ne vous ressemble tout simplement pas. Voici cinq conseils pour faire le bon choix.

1 - Définir l'usage

Lunettes Cutler & Gross, 395€

Avant même de passer la porte de votre opticien, réfléchissez à l'usage que vous allez faire de cette nouvelle paire de lunettes de soleil. «La première question à se poser, c'est de savoir si l'usage des lunettes sera plutôt urbain ou plutôt sportif», commence Valérie Carlotti, fondatrice de l'atelier opticien éponyme. Autrement dit, selon que vous soyez plutôt happy hour et Marlboro Light en terrasse ou plutôt trek dans le Jura, le choix de vos solaires en dépend obligatoirement. Aux habitués du 400 mètres haies, Valérie Carlotti conseille des modèles «plus galbés, qui couvrent la partie haute, se posent bien sur le nez et ne glissent pas». Les autres, dont la tête restera la majorité du temps posée sur le coussin du transat, seront eux plus soucieux du style de la monture.

2 - Choisir des verres protecteurs

Lunettes Dior Technologic, 390€

Acheter une paire de lunettes Bay-Ran sur un étalage de vendeur à la sauvette du Champs de Mars est immoral. D'autant plus quand on connaît les dommages que peuvent avoir les rayons UV sur les yeux. Il faut donc absolument s'assurer que la protection solaire est suffisante. Pour cela, veillez à ce que la mention 100 % UV400, qui indique une filtration complète des rayons ultra-violets, soit présente. «Les verres polarisants, qui suppriment tous les reflets générés par une surface brillante, sont aussi un critère de choix, expose Valérie Carlotti, ils procurent une sensation de confort immédiate, et sont par exemple très adaptés pour la conduite». Des verres plus techniques, dits photochromiques, varient en fonction de l'intensité lumineuse et «permettent de ne pas se soucier d'enlever ou non ses lunettes selon les conditions de lumière». L'ex-banquière de 47 ans met également en garde ceux qui voudraient se la jouer Mariah Carey à la sortie de l'aéroport: «Il faut faire attention à ne pas choisir de verres trop foncés, qui pourraient devenir responsables d'une photophobie».

3 - Adapter sa monture à son visage et à sa carnation

Lunettes Oliver Peoples, 390€

Si tous les visages sont différents, et bien qu'il demeure compliqué d'émettre une liste de vérités générales quant au choix de la monture sans assister à l'essayage, quelques astuces pourront vous aider à éviter l'allure Jean-Pierre Coffe. «Les visages ronds éviteront les montures trop rondes et s'orienteront plutôt vers des lunettes géométriques pour redonner du dynamisme au visage, énonce Valérie Carlotti. Au contraire, les visages anguleux pourront eux choisir une monture à courbes». Plus généralement, «les lunettes doivent être proportionnelles à la taille de l'homme, leur largeur doit à peu près correspondre à la taille des tempes, elles ne doivent ni toucher la pommette ni ne cacher qu'une partie du sourcil».

Quant aux caractéristiques de la monture, le matériau principalement recommandé est l'acétate. «Il a de la présence et les solaires en acétate ont souvent plus de personnalité. Le métal aussi est une option mais est plus cher» , explique la créatrice du lunetier Carlotti. Côté couleur, Michel Polnareff a faux sur toute la ligne ; le choix est influencé par la carnation. «Les peaux très pâles peuvent s'orienter vers une écaille avec des tons chauds, un bleu mat ou un métal brillant, commente Valérie Carlotti. Les tons foncés, le gris translucide ou encore une couleur paille sont elles appropriées pour une peau plus mate».

4 - Vérifier qu'elles ne vous font pas mal

Lunettes Oliver Spencer, 230€

Après sélection du modèle qui vous convient, il s'agit de savoir si celui-ci ne vous fera pas mal lorsque vous le porterez. «Pour vérifier, on peut poser un doigt sur le pont de la lunette. Si il y a une douleur, cela signifie soit que la monture ne vous correspond pas soit qu'elle nécessite un réglage par l'opticien», suggère Valérie Carlotti. La monture ne doit pas non plus compresser vos tempes si vous ne souhaitez pas coupler systématiquement le port de vos nouvelles lunettes avec un Doliprane 1000.

Le poids est également souvent considéré comme facteur de choix. «Les montures les plus légères sont faites en titane ou en acier chirurgical. Pour autant, le poids ressenti n'est pas forcément en relation avec le poids sur la balance. Une lunette plus lourde mais avec un poids mieux réparti peut parfois être plus agréable à porter», affirme Valérie Carlotti.

5 - Se lâcher

Lunettes Etnia Barcelona, 199€«On en a ras-le-bol du noir, les lunettes sont un objet communicant, alors lâchez-vous!», lance la propriétaire des trois boutiques parisiennes Carlotti. Un homme qui s'habille avec des teintes neutres peut totalement s'aventurer vers une monture de couleur, comme un bleu, tendance cet été». Aux plus réfractaires, on ne vous demande pas de chaparder le masque de Michou, mais pour une fois de sortir un peu des sentiers battus.














۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ فروردين ۹۶ ، ۱۱:۲۵
شهلا دوستانی


 

        کمی قبل از ساعت دو صبح  برود، نانوا، قبل از آنکه  کار خود را آغاز کند، می آید تا نگاهی به کار کارگرانش بیاندازد.

 

   او از در رو به کوچه که همیشه باز بود وارد نانوایی می شد . در آنجا،  لحظه ای  توقف می کند تا به کارگران که در غباری از آرد در حال رفت و آمد بودند، نگاه کند : هزار جرقه با صدای ترق و تروق از دریچه هوا بیرون می زند. تنورهای شعله ور همچون نورهای آتش بازی، نیم تنه های عرق گرفته را رنگ آمیزی می کرد.   کفگیرهای مخصوص تنور با خمیر های تازه پر می شدند، صدای مشت ها بلند می شد، تکه های کوچک و دسته های چوب را آتش می بلعید.  نانواها سرودهایی از کشورشان می خواندند که با نوای برش خمیر ها و صدای زنجیر ترازوها هماهنگ می شد...

  در زیر خانه ی خفته بسیار بزرگ ، آتش و کار همچون دیگ بخار کشتی  می غرید .

   اکنون زمانی است که همه چیز، در اطراف تنور منتظر است تا  شاطر بیاید و نان های بولکی کوچک آرد گندم زده ، ژوکو طلایی شده با تخم مرغ ، پولکا با رویه چهار خانه ای، نان حلقه ای های زرد وسنگین، نان گرد خانه ها و نان های شکافدار پاریسی را حاضر کند.

  ساعت دو  ...   پدرم دوباره به اطاقش بر می گردد. کمی بعد، با بازوانی عریان ، سری پوشیده از آرد دوباره نمایان می شد. آن روزها ،  تا سحر او  در تنورسوزان خم می شد و دستان ظریفش بر روی دستگیره براق بیل نان پزی در حرکت بود، او برای کسانی که در خواب بودند نان می پخت.    


Ceux qui font le pain      

 

    En peut avant deux heures du matin, le boulanger Béraud vient à jeter un coup d’œil sr le travail de se ouvrier avant de se mettre lui-même à la besogne.

    Par la porte, toujours ouverte sur la rue, il arrivait au fournil. Là, il demeurait un instant à regarder ses garçons, allant et venant dans le poudroiement de la farine ; mille étincelles pétillaient hors de l’étouffoir : les fours enflammés coloraient, ainsi que feux de bengale, les torses nus couverts de sueur ; la pâle vivante emplissait les pannetons ; le son volait à poignées ; allumes et fagots s’engouffraient dans les brasiers ; les gindres chantaient quelque chansons de leur pays que rythmaient le coupe-pâte et les chaines des balances…

   Sous l’énorme maison endormie, la flamme et le travail grondaient comme les chaudières au fon d’n navire.

   C’était l’heure où tout, vers le four, se hâtait et s’enfiévrait en attendant que le maître vînt lui-même enfourner les flûtes saupoudrées du gruau, les jockos dorés à l’œuf les polkas à croûte en damier, les couronnes blondes et lourdes, les pains de ménage ronds et les pains fendus à la parisienne.

   Deux heures… Mon père regagnait sa chambre. Un peu plus tard, il reparaissait, bras nus, la tête couverte d’une toque, enfarinée.  Alors, jusqu’à l’aube, penché sur l’haleine brûlante, ses mains fines courant sur les menches poils des pelles, il cuisait le pain de chaque jour pour les hommes endormis.

 

                                                                                              Henri Béraud             

                   

 

 

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ فروردين ۹۶ ، ۱۶:۰۶
شهلا دوستانی

À donf

« A donf » اصطلاحی است که از پس و پیش کردن عبارت ،« à fond » به وجود آمده است، اما در این تغییر معنای آن چندان دگرگون نشده است  « à fond » در مفهوم رایج به معنای "بله" با تشدید معنا است، مانند: بله کاملا، بله واقعا ، بله حتما. اما معنای اولی آن قدری متفاوت است و  به معنای" به سرعت تمام ، با تمام قدرت " است:

« On était à fond sur l’autoroute ! On a roulé à donf ! »

با سرعت تمام در بزرگراه بودیم، با سرعت تمام حرکت می کردیم.

در معنای اولیه " پا را تا ته روی پدال گاز گذاشتن" این اصطلاح بار معنایی مثبت دارد هر چند که رانندگی پر سرعت خطرناک است. این اعبارت کار برد گسترده ای دارد و امروزه به معنای " بی حساب ، بدون صرفه جویی، حد اکثر و یا با حداکثر توان و..."نیز هست :

 « Se donner à fond » کسی که در کار خود هر چه در توان دارد به کار می گیرد.

« À fond les ballons » با سرعت هر چه تمام

 « À fond les mannettes » دسته (گاز موتور سیکلت) را تا ته گرفتن

باید توجه داشت که معنای اصطلاح « Au fond » با اصطلاح  « à fond »یا  « à donf »  بسیار متفاوت است این اصطلاح به معنای  "انتها و ته" است:

 « Au fond du trou, au fond du gouffre »  

در انتهای گودال ، در ته پرتگاه[1]

 

 



[1] Coproduction du Centre national de Documentation Pédagogique. http://www.cndp.fr/  Yvan  Amar Article publié le 19/09/2007

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ فروردين ۹۶ ، ۱۵:۵۰
شهلا دوستانی

 

مفهوم آرامش

 

 روزی روزگاری پادشاهی بود که میخواست به کسیکه زیباترین نقاشی را در باره آرامش بکشد، جایزه بدهد.

چندین هنرمند نقاشی کشیدند. شاه به نقاشی ها نگاه کرد. اما از میان آنها فقط دوتا را پسندید و از میان این دو می بایست یکی را انتخاب می کرد.

اولی نقش  دریاچه ای آرام بود. دریاچه ای که انعکاس کوه های باشکوه در اطرافش دیده می شد و در بالا، آسمان آبی با چند تکه ابر سفید بود. هر .کس که به این تصویر نگاه می کرد فکر می کرد که این تصویری کامل، از آرامش است.

در تصویر دیگر هم کوه بود.منتها با شیبی تند و صخره ای و در ستیغ آن درختی دیده نمی شد. در بالا، آسمانی طوفانی همراه با صاعقه و  باران بود. در کنار کوه، آبشار بزرگی قرار داشت.در این تصویر هیچ  قرینه ای حاکی از آرامش نبود.

اما پس از آنکه شاه با دقت به جزئیات توجه کرد، پشت آبشار، بوته ای کوچک دید که از صخره ای در آمده بود. روی بوته پرنده ای مادر، لانه اش را ساخته بود. آنجا، در این جنجال آب، پرنده ی مادر با آرامش در لانه اش نشسته بود.

شاه دومین نقاشی را انتخاب کرد و گفت: آرامش به معنای محلی بی سرو صدا و بی مشکل نیست... آرامش به معنای آرامش قلب  در میان تمام این آشوبها است.



Le sens de la paix !

 

Il était une fois un roi qui voulait offrir un prix à l'artiste qui ferait la plus belle peinture de la paix...

Plusieurs artistes ont essayé. Le roi a regardé les peintures, mais il en aimait seulement deux et il avait à choisir entre ces deux peintures.

La première image était celle d'un lac calme. Le lac était un miroir parfait pour les montagnes majestueuses autour. Au-dessus il y avait un ciel bleu avec quelques nuages blancs. Tous ceux qui ont vu cette peinture ont pensé que c'était l'image parfaite de la paix.

L'autre peinture avait aussi des montagnes. Mais elles étaient abruptes, rocheuses et le sommet sans arbre. Au-dessus, il y avait un ciel orageux avec de la pluie et des éclairs. À côté de la montagne,il y avait une grosse chûte d'eau. Cela ne ressemblait en rien à la paix.

 

Mais après que le roi l'eut bien regardée en détail, il a vu derrière la chûte un petit buisson qui avait poussé sur le rocher. Dans le buisson, une maman oiseau avait bâti son nid. Là, au milieu de tout ce remous d'eau, était assise la maman oiseau sur son nid... en parfaite paix.

 

Le roi choisit la seconde, et expliqua : "La paix ne veut pas dire être à un endroit où il n'y a ni bruit, ni trouble. Non... La paix veut dire être au milieu de toutes ces choses perturbantes, mais être toujours au calme dans son coeur."


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ فروردين ۹۶ ، ۱۲:۳۲
شهلا دوستانی
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۹
شهلا دوستانی


دویدن را شروع کنید[1]

برای همه 30 دقیقه دویدن امکان دارد. رسیدن به این هدف برای همه در چند هفته قابل تصور است البته  به شرطی که به برخی از اصول پایبند باشید. این  تمام سفارشات من برای رسیدن به این مقصود است:

دوندگان مبتدی

بسیاری از مردم در مقطعی از زندگی خود ، احساس می کنند  به ورزش نیازدارند. یا حس می کنند  باید به دلایل مختلف ورزش را دوباره شروع کنند (بهبود بخشیدن به وضعیت جسمانی،  کم کردن وزن , از بین بردن استرس، برقراری ارتباط مجدد با بدن و...) در این موارد عموما دویدن فعالیت شاخصی است. دلایل بسیار دیگری نیز در این ارتباط وجود دارد: دسترسی آسان، کم هزینه بودن،امکان انجام آن به صورت فردی یا گروهی، امکان انجام آن تقریبا در همه جا،....

برای اینکه دویدن با راحتی هم معنی شود باید برخی از قوانین را رعایت کرد.  در غیر این صورت خیلی زود دلسردی و یاس ظاهر می شود  و فرد از  ادامه منصرف می شود.

بشر در بینش خود برای دویدن طراحی شده. هر فردی ( بجز معلولان) با این استعداد زاده شده است (کافی است نگاهی به بچه ها در حیاط هنگام زنگ تفریح بیاندازیم). اما با شیوه های زندگی ما، این استعداد فراموش شده و یا کنار گذاشته شده. دویدن را از نو شروع کردن شامل عادت دادن بدن به اعمال فعالیتی طبیعی برای خودش.

 

الف – هدف چیست؟

سی دقیقه دویدن با تنفسی راحت ( به گونه ای که بتوان موقع دویدن صحبت کرد) برای اغلب مردم دست یافتنی است.

 

ب- چه مدت طول می کشد تا به این هدف برسیم؟

در ابتدا مشکل است که این مدت را برآورد کنیم. این موضوع بیشتر به شرایط فیزیکی دونده بستگی دارد. با چندین جلسه هفته اییک یا دوبار ، چنانچه در گذشته اهل ورزش بوده باشد،...

در عوض، تمرین کلید موفقیت است. در ابتدا باید اهداف منطقی تعیین کرد سپس به آن دست یافت. بدن در کلیت خود (قلب، ماهیچه ها، تاندون ها و...) برای تطابق با این نوع فعالیت نیازمند زمان هستند. میل به سریع طی کردن این مرحله ممکن است به معنای صدمه خوردن ، خستگی ، تضعیف علاقه و...باشد. باید صبر و حوصله داشت.

 

ج- چه روشی؟

بنظر می رسد بیشترین متدی که بکار می رود  توالی زمان دویدن باشد. جلسات باید به گونه ای باشد که تنفس راحت صورت بگیرد.  و در عین حال با ریتم خاصی دنبال شود و باید گوش به زنگ بدن بود.  و هر گاه احساس کردید تمرین جلسه ای طاقت فرساست باید آن را قطع کنید.

 

-          برنامه تمرینی برای مبتدیان به مدت شش هفته

برنامه ذیل نمونه ایست برای تحقق هدف سی دقیقه دویدن در شش هفته . هر کس می تواند آن را اجرا کند یا تغییراتی در جهت آسانتر کردن آن بوجود آورد یا نه، همانگونه که هست آن را اجرا کند:

 

 

 

هفته اول

هفته دوم

هفته سوم

جلسه اول 

10 دقیقه راه رفتن و افزودن سرعت سپس شش بار 2 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای  راه رفتن 

جلسه دوم

10 دقیقه راه رفتن و افزایش سرعت سپس پنج بار 3 دقیقه  دویدن با قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه اول

بار اول 8 دقیقه راه رفتن و به تدریج سرعت را افزودن سپس چهار بار 4 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

8 دقیقه راه رفتن با افزایش سرعت سپس چهار بار 5 دقیقه دویدن با  قطع های یک دقیقه ای راه رفتن

جلسه اول

دو بار 6 دقیقه  سپس دو بار5 دقیقه دویدن  با قطع های یک دقیقه ای  راه رفتن  30 دقیقه حرکت

جلسه دوم

دو بار 8 دقیقه  دویدن سپس سه بار 4 دقیقه دویدن با قطع های یک دقیقه ای. 30 دقیقه حرکت

 

هفته چهارم

هفته پنچم

هفته ششم

جلسه اول

12 دقیقه -10 دقیقه - 8 دقیقه دویدن با قطع های دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

دو نوبت 10 دقیقه ای دویدن با قطع دو دقیقه ای راه رفتن سپس دو نوبت 5 دقیقه ای دویدن با قطع یک دقیقه ای راه رفتن

 

 

جلسه اول

 15 دقیقه دویدن سپس سه نوبت پنج دقیقه دویدن با قطع های دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

20 دقیقه- 10 دقیقه – 5 دقیقه دویدن همراه با قطع دو دقیقه ای راه رفتن  

 

 

جلسه اول

25 دقیقه دویدن بعد دو نوبت پنج دقیقه دویدن با قطع های یک تا دو دقیقه ای راه رفتن

جلسه دوم

30 دقیقه دویدن پیاپی

آفرین، موفق شدی

 

 

 

-          چند توصیه

-          چنانچه در جلسه ای هر گونه سختی احساس کردید در متوقف شدن تردید به خود راه ندهید یا  می توانید آن را بعدا از ابتدا شروع کنید . هیچ اجباری وجود ندارد.

-          قبل از هر جلسه 10 دقیقه تمرینات کششی انجام دهید.

-          در هر نوبت که تمرین را بخوبی انجام می دهید به دنبال آن نباشید که بلافاصله مسافت دویدن را اضافه کنید.

-          هنگامیکه به زمان 30 دقیقه دویدن  رسیدید، قبل از آنکه جلسات طولانی مدت تری را در نظر بگیرید در  دو یا سه جلسه همین مدت ،30 دقیقه، را تکرار کنید.

-          اگر احساس کردید نیاز به  کوتاه تر کردن زمان جلسه دارید تردید نکنید.

-          به جای اینکه طول مدت دویدن را افزایش دهید جلسه ای در هفته اضافه کنید.


افزایش طول زمان  از 30 دقیقه به یک ساعت

 

 اگر راه هموار است و به هدف 30 دقیقه دست یافتید هیچ دلیلی وجود تدارد که در این مرحله متوقف شوید. مرحله یک ساعت دویدن دست یافتنی است.

این هم روشی برای رسیدن به این هدف:

زمان لازم برای رسیدن به این هدف در اشخاص مختلف متفاوت است. این موضوع هیچ اهمیتی ندارد. مطلب مهم این است که ریتم خاصی را دنبال کنیم.احساس لذت باید فعالیت شما را هدایت کند. هر فشاری بی مورد است.

 

الگویی برای پیشرفت در 8 هفته

 

هفته

جلسه اول

جلسه دوم

هفته اول

هفته دوم

هفته سوم

هفته چهارم

هفته پنجم

هفته ششم

هفته هفتم

هفته هشتم

30 دقیقه

30 دقیقه

35 دقیقه

40 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

30 دقیقه

35 دقیقه

40 دقیقه

45 دقیقه

45 دقیقه

50 دقیقه

55 دقیقه

ا ساعت

 

پس از آغازی که گاهی با سختی همراه  بوده است ، بسیاری مزایای دویدن را در زندگی روزمره خود حس می کنید. برخی از اینکه راحت باشند احساس رضایت دارند در حالیکه برخی دیگر شوق اجتناب ناپذیری برای پیش بردن و بهتر کردن فعالیت خود دارند.

 

استقامت بنیادی

 

اغلب دوندگان فراموش می کنند کهاستقامت بنیادی تعیین کننده نحوه دویدن { مسافت و زمان} انهااست. هیچ چیز دیگری نمی تواند بدون استقامت بنیادی نتایج مثبت ببار آورد، نتایجی که برای ادامه و پیشرفت لازم است.

 

نتایج مهم ببار آمده از استقامت بنیادی

1 - بهبودی گردش خون با  توسعه و استفاده بهتر از مویرگ ها که باعث بالا رفتن مقدار اکسیژنی می شود که در سلول ها عضلانی پخش می گردد. در سلول های عضلانی  فرایندهای مختلف فیزیولوژی انجام می گیرد که مواد غذایی  را به انرژیی ذخیره شده تبدیل می کند.

2 – تغییر خصوصیات که با افزایش تعداد میتوکندری ها ی برخی از فیبرهای عضلانی بنام  "میانجی"همراه است . میتوکندری به عنوان " مرکز انرژی "سلول شناخته می شود، زیرا آخرین مرحله ی تبدیل انرژی سلول آلی حاصل از عمل هضم "گلوکز" به انرژی که مستقیما مورد استفاده سلول های [2]ATP  قرار می گیرد در آنجا انجام می گیرد.

 

3- با توجه به استقامت بنیادی، هنگام دویدن در مسیر طولانی ، ارگانهای بدن دونده عادت می کند که از مایعات ذخیره شده  بهتر انرژی لازم برای انقباضات عضلانی فراهم آورد. به این ترتیب  در یک دو طولانی با حرکت متعادل ، اندوخته  گیلیکوزن درون عضلات  بهتر ذخیره می شود و دیرتر تحلیل می رود.



[1] نویسنده ژیل دوروال

[2]  آدنوزین تری فسفات

+ نوشته شده در  دوشنبه هفتم فروردین ۱۳۹۶ساعت 9:17  توسط شهلا دوستانی   |  نظر بدهید

 

 

 

 

 
 
 
 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۲
شهلا دوستانی

Les étoiles de mer

 

6 heures du matin. Michel, 8 ans, longe la plage où sont venues s'échouer de nombreuses étoiles de mer. Minutieusement et à force de grands moulinets, il les rejette une à une à la mer. Un homme qui l'observe depuis un bon moment l'interroge :

- Que fais-tu Petit ?

- Les étoiles, Monsieur, elles vont mourir.

- Mais Petit, c'est inutile ! La plage fait des kilomètres et les étoiles, elles sont des milliers à être échouées !

Alors le petit Michel, regardant l'étoile qu'il s'apprête à lancer, répond doucement :

- Oui... Mais pour celle-ci, ça change tout.

 

Recueilli sur le site de La Gerbe, association humanitaire chrétienne

Contact : ZAC du Petit Parc


                                                                        

 ستاره های دریایی
 

 

ساعت شش صبح است ، مایکل که هشت سال دارد در امتداد ساحلی است که تعداد بیشماری ستاره دریایی در آن به گل نشسته اند. او با دقت بسیار وبه کمک قلابی آنها را یک به یک  دریا می اندازد. مردی که برای مدتی نظاره گر او بود پرسید:

چه می کنی؟

ستاره ها ، آقا، آنها دارند می میرند.

اما کوچولو، این کار بیفایده است، کیلومترها  ساحل است و هزاران ستاره دریایی به گل نشسته اند.

سپس مایکل کوچولو در حالی که  به ستاره دریایی که برای پرتاب آماده کرده بود، نگاه می کرد گفت:

بله... اما برای این یکی همه چیز تغییر می کند[1].


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ فروردين ۹۶ ، ۱۰:۳۲
شهلا دوستانی